۲۷ شهریور ام ماه سال ۱۴۰۳ / ساعت ۰۰:۲۸


🧐”سندرم مدیریت ذره بینی”
“Micro Management”

گفتند که بیدارید !
گفتیم که بیداریم
از زمزمه دلتنگیم
از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی
نه میل سخن داریم
با حال پریشانی
رو سوی چه بگریزیم!
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم؟
تشویش هزار پایان!
وسواس هزار اما
یک عمر نمی بینیم در خویش چه ها کردیم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را…

این سندرم نمونه ای از ضعف مدیریتی است که مبین کنترل بیش از اندازه و غیر ضروری کارکنان توسط مدیریت و توجه شدید مدیر به جزئیات کاری است. مدیران ریزبین به دلیل غرق شدن در مسائل جزئی، توانایی تحلیل کل سیستم و توجه به بهره‌وری کلی را ندارند. در واقع آن‌ها علاوه بر اینکه کلیات را فدای جزئیات می‌کنند، احترام و اعتماد زیر دستان را نیز از دست می‌دهند.

میکرو مدیران، مدیرانی هستند که به کارکنان خود بسیار نزدیکند. آن‌ها دائماً بر کار افراد خود نظارت کرده و یکریز اظهار نظر می‌کنند (خواه، مثبت یا منفی).

کارکنان چنین مدیرانی از خود می‌پرسند” چرا رئیس نمی‌گذارد من کار خود را به تنهایی انجام دهم؟ چرا مرا لحظه ای ترک نمی‌کند؟ این بار دیگر چه مسئله ای را به من گوشزد خواهد کرد؟ ”

مدیریت ذره بینی در واقع یک وسواس ناخواسته و یک اختلال رفتاری درست شبیه سایر اختلالات رفتاری اعتیاد آور است.
وسواس مدیران ریز بین، شامل حال همه کارکنان چه آن‌هایی که بهره‌وری بالایی دارند و چه آن‌هایی که عملکرد ضعیفی دارند می‌شود.
در حیطه کاری مدیران میکرو، هیچ کاری تفویض نمی‌شود، نظرات کارکنان نادیده گرفته می‌شود و صدای آن‌ها شنیده نمی‌شود.

احساس عدم اطمینان و شک و تردید مدیر نسبت به دیگران، کنترل شدید پرسنل را باعث می‌شود و همین امر موجب تکرار دوباره کارها، اتلاف وقت و انرژی و تحمیل هزینه های اضافی بر سازمان می‌شود.
این مدیران ، معتقدند برای انجام درست کارها باید شخصاً خود اقدام کنند. آن‌ها خود را بهترین تصمیم گیرندگان می‌دانند، تمام کارها و وظایف را در دست می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که تصمیم گیری به زیر دستان توانا تفویض شود.

🛠️🪚این‌گونه افراد اصطلاحاً ” همه فن حریف” هستند.

گروه دیگر کسانی هستند که کارکنان را ابزار تحقق اهداف می‌دانند. تا زمانی که کارکنان انتظارات آن‌ها را برآورده سازند، این مدیران مشکلی ندارند اما چنانچه کاری اشتباه انجام گیرد، آن‌ها مستبد و زورگو می‌شود و رفتار های وسواس گونه خود را نشان می‌دهند.

با مطرح کردن سؤالات زیر می‌توانید نشانه های سندرم مدیریت ذره بینی را تشخیص دهید:

🔬 آیا مدیر زمان زیادی را صرف می‌کند تا به کارکنان آموزش دهد دقیقاً چه کاری و چگونه باید انجام شود؟

🔬 آیا مدیر زمانی زیادی را صرف بازبینی پروژه‌ها و کارهای انجام شده می‌کند؟

🔬آیا مدیر از اینکه فردی بدون مشورت با وی تصمیمی بگیرد یا کاری انجام دهد عصبانی می‌شود؟

🔬آیا مدیر به جای تاکید بر سیاست‌ها و خط مشی‌ها، زمان زیادی را صرف جزئیات و مسائل کوچک می‌کند؟

🔬آیا مدیر ترجیح می‌دهد به جای تفویض اختیار، خودش مستقیماً کارکنان را هدایت کند؟


⏰یکی از نشانه های بارز مدیران ریز بین، تاکید بیش از اندازه آن‌ها بر گزارش کاری است. آن‌ها می‌خواهند کارکنان لحظه به لحظه زمان کاری خود را گزارش دهند.

چرا افراد به مدیریت ذره بینی روی می‌آورند؟

🟤 نقش‌ها و مسئولیت‌های افراد نامشخص است.
زمانی که یک مدیر دامنه اختیارات و مسئولیت‌هایش نا مشخص است، خودش تشخیص می‌دهد که بهترین کار و شیوه چیست؟ بنابراین به کنترل بیشتر و دقیق‌تر روی می‌آورد. همچنین ابهام در سیاست‌ها و خط مشی‌های تعیین نقش و وظایف کارکنان به مدیر جرئت می‌دهد، در حوزه مسئولیت آن‌ها وارد شده و بیش از اندازه امر و نهی کند.

🟤 مدیریت ذره بینی پاسخی به بحران است.
در زمان بحران، بسیاری از مدیران ترجیح می‌دهند که کنترل شدیدتری بر اوضاع سازمان داشته باشند.
در نتیجه طبیعی است که دقت نظر و حساسیت آن‌ها بیشتر می‌شود و به محض رفع بحران البته چنانچه علت ریز بینی به بحران برگردد ، این کنترل‌ها کاهش یافته و اوضاع به حالت قبل بر می گردد. البته در برخی مواقع نیز پس از رفع مشکل، این سبک مدیریتی تثبیت شده و به قوت خود باقی می‌ماند.

🟤 ترس، شاید بتوان به جرئت گفت: که اکثریت مدیران ذره بینی می‌ترسند:
ترس از شکست، ترس روی دادن حوادث ناگوار، ترس از انجام اشتباهات، ترس از بروز بحران، ترس از بی نظمی و اغتشاش، ترس از دست دادن موقعیت کاری و اختیارات و … هر چند ترس یک رفتار غریزی است اما کنترل شدیدتر و بازبینی مجدد کارها، راهی برای غلبه بر آن تلقی می‌شود.
یکی از نگرانی‌های اساسی مدیران ترس از عدم وجود اطلاعات به موقع و به هنگام است. بنابراین کارکنان باید نیازهای اطلاعاتی مدیران را شناسایی و قبل از درخواست آن‌ها، اطلاعات مهم و ضروری مورد نیاز را در اختیارشان قرار دهند.

🔚 نتایج مدیریت ذره بینی

🗜️ ارتباطات ضعیف:
معمولاً کنترل بیش از اندازه کارکنان توسط مدیر، روابط آن‌ها را دست خوش تغییر می‌کند. رفتار وسواس گونه چنین مدیرانی، مانع ارتباطات اصولی و صحیح بین مدیر و کارمند می‌شود.

🗜️گوشه گیری و کاهش روحیه کار تیمی:
مدیران ذره بین، کارکنان را گوشه گیر و منزوی می‌کنند. ترس از توبیخ در حضور دیگران و مناسب نبودن محیط کاری باعث می‌شود کارمندان ترجیح دهند به تنهایی کار کنند. به این ترتیب روحیه همکاری و کار تیمی بین افراد از بین می‌رود.

🗜️کار شکنی کارکنان:
افراد تا حدی توانایی تحمل امر و نهی و اظهار نظر بی مورد را دارند. در بسیاری از مواقع کارکنان به دنبال راه حلی برای تخلیه احساسات منفی خود می‌گردند و کار شکنی از جمله این روش‌هاست.

🗜️پنهان کاری:
ترس از توبیخ و شماتت باعث می‌شود کارکنان برخی مسائل را از دید چنین مدیرانی پنهان کنند.

🗜️ کاهش انگیزه و بهره‌وری: کارکنان احساس می کنند کنترلی بر وظایف و محیط کارشان ندارند، در نتیجه انگیزه خود را از دست داده و بهره‌وری آن‌ها کاهش می‌یابد.

🗜️ افزایش تنش و استرس و حوادث ناشی از کار:
کارکنان دائم نگران و دلواپس بروز اشتباه هستند. همین مسئله موجب می‌شود به طور کامل بر شیوه انجام کار تمرکز نکنند و احتمال خطا و اشتباهشان بیشتر شود.
🗜️ افزایش جابجایی کارکنان و کاهش رشد سازمانی:
توجه به جزئیات اگر چه خوب است اما افراط بیش از اندازه سبب ناراحتی کارکنان و تمایل آن‌ها برای جابجایی شغلی می‌شود.

🗜️ اتلاف وقت و منابع سازمانی:
از آنجا که این مدیران دوست دارند تمام کارها آن گونه که آن‌ها می‌گویند انجام گیرد، به محض کوچک‌ترین اشتباهی کار باید دوباره تکرار شود. تکرار مجدد یا اصرار مدیر بر انجام کارها توسط شخص وی منجر به اتلاف وقت و منابع و صرف هزینه های بالا می‌شود.

📢و در پایان

در مقابل مدیران میکرو، مدیرانی هستند که کارکنان را به حال خود رها کرده و آن‌ها را کاملاً آزاد می‌گذارند (مدیران ماکرو).

چنین مدیرانی دیر می‌آیند، زود می‌روند، وقت زیادی را صرف مکالمات تلفنی بیهوده یا وقت گذرانی در اداره یا بازی کامپیوتری و گشت و گذار در اینترنت می‌کنند و غالباً کارکنان فعال و پر تلاش، بار وظایف چنین مدیرانی را به دوش می‌کشند.

بنابراین نباید به اشتباه تصور کرد انتقاد از مدیریت میکرو، دلیلی بر تاکید مدیریت ماکرو است.
این دو شیوه در دو طرف یک طیف قرار می‌گیرند و در حالت افراطی و شدید هر دو مخرب هستند.

✍🏻 مدیریت خردمندانه هرگز ارزش، اعتبار، غرور و عزت نفس کارکنان را نادیده نمی‌گیرد و با برقراری ارتباط صحیح با کارکنان و زیر دستان همواره با هدایت آن‌ها، به توانمند سازی و بالندگی افراد نیز می‌اندیشد.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هرگونه کپی برداری از محتوای سایت بدون ذکر منبع پیگرد قانونی داشته و از لحاظ شرعی حرام است.

تمامی حقــوق مادی و معنــوی سایت متعـلــق به سرکــار خانم فاطــمه بسکــابادی می بـاشــد.