📚 قسمتی از کتاب گندزدایی از مغز
👩🏻اثرخانم فیث جی هارپر (Faith G. Harper )
در دنیای امروز موجی از اندوه، افسردگی، خشم، هراس و وسواس به زندگی انسان هجوم آورده و اجازه نمیدهد که بشر امروز طعم شیرین آرامش، سلامتی و حس و حال خوب را تجربه کند. در این بین بسیاری از دانشمندان، روانشناسان و مشاوران تلاش میکند که این احساسات بد را از انسان دور کنند و تاکنون اقدامات خوبی هم انجام دادهاند.
✍🏻مهم ترین درس های کتاب گندزدایی از مغز
وظیفه مغز این است که بقای ما را تضمین کند، وقتی مغز میخواهد به بهترین شکل از ما محافظت کند، گاهی رنج و مشکل تولید میکند و با ایجاد احساسات بد و منفی در وجود ما سعی میکند که خاطرات این مشکلات و رنجها را در وجود ما زنده نگه دارد . اینجاست که مسائلی مثل استرس، اضطراب، افسردگی، وسواس و غیره در ما به وجود میآید. گاهی موارد اگر به روابط خود نگاه کنید، میبینید که از شنیدن یک سخن مشخص خشمگین میشوید. این در حالی است که طرف مقابل منظور بدی از بیان آن جمله نداشته ولی چون مغز شما بر اساس سوابق خودش اقدام میکند، ممکن است تشخیص دهد که چنین صحبتی در گذشته عواقب خیلی بدی داشته و به همین خاطر ناگهان واکنش میدهد.
پس بنابراین وظیفه مغز ما، محافظت از بقای ما است .
از این رو خیلی از فرمانها و دستورهایی که به ما میدهد به این دلیل است که برای ما نگران است و میخواهد مشکلی برای ما پیش نیاید و بقای ما به خطر نیفتد.
⚜️کمی از سازوکار مغز اطلاع پیدا کنیم
وقتی ما بدانیم که مغز از چه بخشهایی تشکیل شده و چگونه عمل میکند، میتوانیم خیلی راحتتر با آن کنار بیاییم، آن را درک کنیم و در تصمیمهای خودمان آگاهانهتر عمل کنیم .
مغز ما از سه بخش اصلی تشکیل شده که نقش بسیار مهمی در تصمیمگیری و اقدامات ما ایفا میکند:
🧠بخش اول: قشر پشت پیشانی
این بخش در واقع قسمت منطقی و آگاه مغز است ، این بخش رفتارهای ما را کنترل میکند و به ما میگوید که چه کاری را انجام دهیم و سراغ کدام دسته از کارها نرویم.
🧠 بخش دوم: بادامک
بخش بادامک یا بادامه، حس و احساس ما را نسبت به خاطرات و گذشته ما میسازد. در واقع این بخش نوعی آژیر خطر در دست خود دارد. وقتی با رویدادی روبرو میشویم که در گذشته تجربه و احساس بدی از آن داشته باشیم، ناگهان بادامک وارد عمل میشود و به ما میگوید: «دوباره که داری به همان موقعیت گذشته نزدیک میشوی. نگرانت هستم و نمیخواهم دوباره به خودت آسیب بزنی.»
در واقع بادامه یا بادامک، یک انبار است که در آن انبوهی از 🗳️سند و مدرک و پرونده وجود دارد و هر کدام از این پروندهها هم مربوط به یک اتفاق خاص است.
بعضی از کسانی که در کار آزاد و شخصی ورشکسته میشوند، سراغ یک شغل دولتی میروند و وقتی اسم کار آزاد و ریسک میآید، حالشان بد میشود. این موضوع دقیقاً🧠 تقصیر بادامک است؛ چون خاطره شکست به قدری برایش تلخ بوده که حتی اجازه نمیدهد اسم آن خاطرات بیاید. بدتر از همه اینکه بادامک فرقی بین خوب و بد نمیگذرد و وقتی پای محافظت از ما به میان بیاید از خیر آنها که خیلی خوبند میگذرد.
فرض کنید که کسی به شما 🌹🍃شاخه گلی میدهد. اگر این گل با یک بوی خوب و مطبوع به شما داده شود، قطعاً از دریافت آن سرشار از سرخوشی میشوید. اگر حین گل دادن حس خوبی به شما دست داد و پس از دریافت گل هم با یک سورپرایز روبرو شدید، قطعاً از آن به بعد هر موقع کسی به شما 🌿🌷گل داد، خیلی خوشحال میشوید؛ چون قبلاً خاطره بسیار خوبی از گل گرفتن دارید.
حال فرض کنید که در روز 🍂🥀فوت عزیزتان، کسی یک شاخه🍃🌹 گل سرخ به شما میدهد و گرفتن این گل سرخ برای شما در آن روز سخت، چندان گوارا نیست؛ چون عزیزتان فوت کرده و هیچ چیز نمیتواند در آن روز شما را خوشحال کند. جالب است که این بادامک نامرد، دیگر هر موقع گل سرخ دیدید یا کسی به شما گل سرخ داد، اوقاتتان را تلخ میکند؛ چون احساس میکند که دوباره اتفاق بدی افتاده و میخواهد از شما حفاظت کند.
🧠 بخش سوم: ساقه مغز
این بخش اصلاً شوخی ندارد و اگر بادامک دستش را روی آژیر خطر بگذارد و هشدار دهد، ساقه ابتدا بخش پشت پیشانی را تعطیل میکند، سپس وارد میدان میشود و همان کاری را انجام میدهد که زندگی و بقای ما را تضمین کند.
بخش ساقه از زمان غارنشینی تاکنون با ما همراه بوده و تمام رنجها و دردهای ما را دیده و به همین خاطر همین است که تا کمی احساس خطر میکند، سر از پا نمیشناسد و به میدان میآید تا از ما محافظت کند.
ساقه مغز ، خیلی حساس است و فرق بین یک شیر وحشی و یک مشکل کوچک را نمیداند و به محض اینکه یک مسئله کوچک برای ما پیش میآید، احساس میکند که در جنگل هستیم و یک جانور وحشی به ما حمله کرده و تمام تلاشش را میکند که از ما حفاظت کند.
انسان هوشیار و هوشمند نباید مثل انسانهای اولیه عمل کند. او میداند که در دنیای مدرن دیگر خبری از جانور وحشی نیست و به همین خاطر میتواند مشکلات را با استفاده از قشر پشت پیشانی خودش حل کند. انسان هوشمند و مدرن اجازه نمیدهد که بادامک بیش از حد احساس خطر کند و در نهایت ساقه مغز را وارد میدان عمل کند.
♨️مغز ما در مرزبندی مسائل و رویدادها ضعیف است
در دنیای امروز در بسیاری از موارد ما نیازی به استفاده از ساقه مغز نداریم و باید سعی کنیم که این بخش را کمتر وارد عمل کنیم .
استفاده از ساقه مغز باعث ایجاد وسواس، نگرانی و اضطراب میشود و به قشر پشت پیشانی اجازه نمیدهد که کار خود را به خوبی انجام دهد. هر چه توانایی شما در مدیریت بخش بادامک بیشتر باشد ، هر چه قشر پشت پیشانی قویتر باشد ما میتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم و در هنگام تصمیم گیری بر اساس زمان حال عمل کنیم و کاری به گذشته نداشته باشیم.
مغز توانایی و قدرت چندانی برای مرزبندی اتفاقات و رویدادها ندارد و همه ریسکها (ریسک یک حیوان وحشی یا ریسک شکست در کسب و کار) را یکسان در نظر میگیرد.
درست است که گاهی مواقع بخش بادامه واقعاً کار مهمی انجام میدهد (مثلاً هنگام رانندگی و عکس العملهای مناسب ) ولی گاهی مواقع هم دست و پای ما را میبندد و نمیگذارد رشد و پیشرفت کنیم.
این شما هستید که برای رشد و پیشرفت و تعالی باید قشر پشت پیشانی را تقویت کنید و این بخش را به یک بخش قدرتمند تبدیل کنید. وقتی قشر پشت پیشانی تقویت شود میتواند با بادامه خیلی خوب مذاکره کند و او را مجاب کند که ساقه مغز را از خواب بیدار نکند. فرض کنید که قصد راه اندازی یک کسب و کار را دارید. بخش بادامه در این زمان خیلی سریع وارد عمل میشود و ریسکهای موجود در مسیر کارآفرینی را به شما یادآوری میکند ولی شما که فردی دانا و هوشمند هستید، قشر پشت پیشانی خود را به دیدار بادامک میفرستید و به او میگویید که هیچ اتفاقی نمی فتد و با تلاش، کوشش و پشتکار همه مشکلات حل خواهد شد. با این کار است که رشد و پیشرفت میسر خواهد شد.
💢بیایید احساسات بد خود را درک و کنترل کنیم
برای کنترل احساسات بد و منفی مسیر بسیار شفاف و روشنی پیش روی ما قرار دارد که شامل:
🔶 اگر احساسی بد و منفی دارید، آن را پنهان نکنید، بلکه درباره آن سخن بگویید؛ زیرا همین سخن گفتن قدرت آن را کم میکند. در این گام باید برای خودمان تعریف کنیم که چه اتفاقی افتاد که این احساس منفی در ما به وجود آمد.
🔶 دومین مسئله این است که ببینیم این احساس یا رویداد، چه تأثیری روی ما دارد. در واقع باید این احساس منفی را لمس کنیم. در این مرحله باید احساسات و باورمان را در مورد آن رویداد بد یا احساس منفی بگوییم.
🔶 در گام سوم باید بررسی کنیم و ببینیم این رویداد چگونه اکنون ما را تحت الشعاع قرار میدهد. در واقع در این مرحله باید اثر آن احساس منفی را بررسی کنیم.
🔶 در مرحله آخر باید با این احساس منفی یا رویداد مواجه شویم. در واقع پس از پایان این مرحله ما این احساس منفی را میشناسیم، منشأ آن را میدانیم، تأثیر آن را درک میکنیم و میتوانیم با آن مواجه شویم.
No comment