Knowledge management
مدیریت دانش به معنای در دسترس قرار دادن نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، به گونهای که به هنگام نیاز، در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و مؤثرتر انجام دهند.
مدیریت دانش، شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینشها و تجارب در سازمان میباشد.
واژهگزینی
📂در زبان فارسی تا به حال اصطلاح «مدیریت دانش» برای
Knowledge Management
متداول بودهاست. در زبان انگلیسی میان Science و Knowledge تفاوت وجود دارد.
Knowledge
به تمامی آگاهیها مهارتهایی گفته میشود که از آزمایش و آموزش به دست آمدهاست.
در حالیکه Science به کوشش عملی و هوشمندانهای گفته میشود که از راه مشاهده و آزمایش به مطالعهٔ منظم رفتار و ساختار جهان طبیعی و دیدنی میپردازد. (فرهنگ لغت آکسفورد) بنابراین واژهٔ دانش را به جای Knowledge و واژهٔ دانشگری را به جای Science میتوان پیشنهاد کرد.
مدیریت دانش و خدمت مرجع
یکی از شاخههای فرعی💸 اقتصاد دانش است؛ مدیریت دانش، کاملاً یک روش جدید مدیریت را معرفی میکند.
این مفهوم بر تبدیل موهبتهای عقلانی کارکنان و سازماندهی نیروهای سودمند درونی اعضاء کارکنان – نیروی رقابت و ارزش جدید- عمل میکند. مدیریت دانش بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیتها و اطلاعات با فرد- برای تحقق اشتراک دانش (از قبیل دانش ضمنی و دانش صریح) توجه دارد؛
و با مدیریت اطلاعات کاملاً متفاوت است .
تعریف مدیریت دانش :
مدیریت دانش رویکرد نظام مند یافتن، درک و استفاده از دانش برای دستیابی به اهداف سازمانی است و از طریق کاهش ⏳زمان و هزینهٔ آزمایش و خطا یا تکرار، ایجاد ارزش میکند.
🧑🏻🏫کارلس آرمسترانگ :
مدیریت دانش، فعالیتی سازمانی است که هدف از آن به وجود آوردن محیطی اجتماعی و فنی است که بتوان در آن محیط دانش تولید کرده و آن را با دیگران تقسیم نمود.
👩🏻🏫 لاری پروساک :
مدیریت دانش تلاشی برای آشکار نمودن دارایی پنهان در ذهن اعضا و تبدیل این دارایی پنهان به یک دارایی سازمانی تا همه کارکنان سازمان به این دارایی دسترسی داشته باشند.
👨🏫هربرت سنت آنگو :
مدیریت دانش یعنی ایجاد نوعی ارزش از داراییهای پنهان سازمان؛
ما زمانی به این هدف دست مییابیم که برای افراد ارزش قائل شویم و توانائیهای آنها را برای تولید و جمعآوری و مبادله دانش افزایش دهیم.
🧑🏻💼توماس دوپورت :
مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی، خلاصه کردن و ارائه اطلاعات است به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
👌🏻 مدیریت دانش ارائه دانش درست به افراد درست در زمان درست میباشد .
مدیریت دانش یعنی مدیریت اذهان و مستندات .
مدیریت دانش لایهای فراتر از فعالیتهای دانشی بوده و متمرکز بر اهداف و راهبردهایی است که فعالیتهای دانشی را بهبود دهد.
فعالیتهای خلق، اشتراک، بهرهبرداری و … فعالیتهای دانشی هستند که باید مدیریت شوند. به عنوان مثال اشتراک دانش، جز مدیریت دانش نیست،
نقش مدیریت دانش، بهبود اشتراک دانش است، نه انجام آن
مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری ، انسانی و اجتماعی نمایان میشود.
مدیریت دانش فرایندی است که به 🏢سازمانها کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب میشود و بهطور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند .
این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری، برنامهریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و مؤثر قادر میسازد.
علل پیدایش مدیریت دانش
♦️ 1 . دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایههای یک سازمان اساساً سرمایههای قابل لمس و مالی بودند به سمت سازمانهایی که دارایی اصلی آنها غیرقابل لمس بوده و با دانش، خبرگی، توانایی و مدیریت برای خلاقسازی کارکنان آنها گره خوردهاست.
♦️ 2 . افزایش فوقالعاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات بهطور کلی ارزش دانش را افزوده است؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا میکند. زیرا به اقدام نزدیک تر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد نمیکند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسانها است که به تصمیم و بنابراین به اقدام میانجامد.
♦️ 3 . تغییر 📈هرم سنی جمعیت و ویژگیهای جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شدهاست. بسیاری از سازمانها دریافتهاند که حجم زیادی از دانش مهم آنها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر 📐📏اندازهگیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج میشود.
♦️ 4 . تخصصی تر شدن فعالیتها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد.
در بدو امر به مدیریت دانش فقط از بعد فناوری نگاه میشد و آن را یک فناوری میپنداشتند. اما به تدریج سازمانها دریافتند که برای استفاده واقعی از مهارت کارکنان، چیزی ماورای مدیریت اطلاعات موردنیاز است. انسانها در مقابل بعد فناوری و الکترونیکی، در مرکز توسعه، اجرا و موفقیت مدیریت دانش قرار میگیرند و همین عامل انسانی وجه تمایز مدیریت دانش از مفاهیم مشابهی چون مدیریت اطلاعات است.
در کل مدیریت دانش را میتوان از دیدگاههای مختلفی دستهبندی کرد.
به عنوان مثال، اگر همگرایی میان مدیریت دانش و مدیریت فناوری را معیار قرار دهیم به نسلهایی از مدیریت دانش همچون مدیریت دانش سنتی ، مدیریت دانش اجتماعی ، مدیریت دانش معنایی و مدیریت دانش هوشمند میرسیم.
مدیریت دانش بر اساس مقیاس و حجم پروژهها
سه نوع مدیریت دانش وجود دارد:
🟤مدیریت دانش بزرگ ( Big KM ):
مدیریت دانش بزرگ دربارهٔ برنامههای مدیریت دانش در مقیاس بنگاه اقتصادی است که با یک استراتژی بالا به پایین شروع میشود و به دنبال دستیابی به دورترین نقاط یک سازمان میباشد.
🟠 مدیریت دانش کوچک (Little KM ):
این نوع مدیریت دانش دربارهٔ کاربرد سریع روشهای مدیریت دانش برای مسائل کسب و کار به طریقی است که موجب ایجاد درک و حس شود.
🔴 مدیریت دانش شخصی ( Personal KM ):
این مدیریت دانش دربارهٔ توسعه آگاهانه منشها و عادتها برای شناسایی، مکانیابی و پردازش دانش و اتصالات شخصی است.
راهبردهای مدیریت دانش
مدیریت کلان جهت کارآمدی زیرسیستمهای خود میبایست ماهیت، اصول و ابعاد مدیریت دانش را بشناسد.
راهبردهایی که ماهیت و توانایی متفاوت مدیران را منعکس مینماید عبارتنداز :
🔶1 . راهبرد دانش به عنوان راهبرد کسب وکار که روشی جامع و با وسعت سازمانی برای مدیریت دانش است، که بیشتر به عنوان یک محصول در نظر گرفته میشود.
🔶2 . راهبرد مدیریت سرمایههای فکری که بر بهکارگیری و ارتقای سرمایههایی که از قبل در سازمان وجود دارند، تأکید دارد.
🔶3 . راهبرد مسئولیت برای سرمایه دانش فردی که از کارکنان حمایت و آنها را ترغیب میکند تا مهارتها و دانش خود را توسعه دهند و دانش خود را با یکدیگر درمیان گذارند.
🔶4 . راهبرد خلق دانش که بر نوآوری و آفرینش دانش جدید از طریق واحدهای تحقیق و توسعه تأکید میکند.
🔶5 .راهبرد انتقال دانش که به عنوان بهترین فعالیت در بهبود کیفیت امور و کارایی سازمان مورد توجه قرار گرفتهاست.
🔶6 . راهبرد دانش مشتری- محور که با هدف درک🙏🏻 ارباب رجوع و نیازهای آنها بکار گرفته میشود تا خواسته آنها به دقت فراهم شود.
مدیریت دانایی
تعاریف عمدتاً بر قابلیتهای سازمانی در خصوص تولید ثروت از داراییهای دانایی مدار متمرکز هستند؛ و نقش مدیریت دانایی، اکتساب، جمعآوری و استفاده از دانایی فنی سازمانی و درسهای آموخته شدهاست.
🕊️ 1 . مدیریت دانایی فرایند سیستماتیک منسجمی است که ترکیب مناسبی از فناوریهای اطلاعاتی و تعامل انسانی را به کار میگیرد تا سرمایههای اطلاعاتی سازمان را شناسایی، مدیریت و تسهیم کند. این داراییها شامل پایگاههای اطلاعاتی، اسناد، سیاستها، و رویهها میشود. علاوه بر این هم شامل دانش آشکار وهم دانش ضمنی کارکنان را دربر میگیرد و از روشهای متنوع و گسترده برای تصرف، ذخیرهسازی و تسهیم دانش در داخل یک سازمان استفاده میکند.
🕊️ 2 . مدیریت دانایی، بنایی سنجیده، صریح و اصولی برای تجدید و استفاده از دانایی در جهت افزایش تأثیر و بازگشت دانایی مربوط به سرمایه دانایی است.
🕊️ 3 . مدیریت دانایی را به صورت فرایند مستمر اطمینان از توسعه تجربی سازمانها در جهت بهبود قابلیت حل مشکلات سازمانی، و حمایت از مزیت رقابتی تعریف میکنند. مدیریت دانایی را به عنوان قابلیت خلق ارزش افزوده از طریق داراییهای ناملموس سازمانی تعریف میکنند. Waltz عقیده دارد که مدیریت دانایی، به محدودههای سازمانی، فرایندها و فناوریهای اطلاعاتی مختلفی مربوط است که برای دستیابی، خلق و نشر دانایی جهت تحقق مأموریت سازمانی، اهداف کسب و کار و استراتژیها به کار گرفته میشوند.
🕊️ 4* . فرایند خلق، انتشار و بهکارگیری دانش به منظور دستیابی به اهداف سازمانی.
🕊️5. فلسفهای که شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فناوریهای بکار گرفته شده که افراد را به منظور اشتراک و بهکارگیری دانششان جهت مواجهه با اهداف آنها یاری میرساند.
🕊️ 6 . مدیریت دانایی مجموعه فرایندهایی است که خلق، نشر و کاربری دانایی را کنترل میکنند.
دانایی صریح و ضمنی
تحقیقات بسیاری نشان میدهد که تنها ۲۰ ٪ دانایی « صریح » (آشکار و واضح) (Explicit) و ۸۰ ٪ مابقی دانایی «ضمنی» (تلویحی و نهفته) (Tacit or implicit) است.
دانایی صریح
دانایی است که وضوح کافی برای درک آن وجود دارد. دانای صریح، دانایی است که قابل کد شدن است. منظور از کد، هر گونه کد ، اعم از کد نوشتاری، گفتاری، رفتاری و… است. مصادیق این نوع از دانایی، 📒 کتاب* ، 📄 مقاله* ، سخنرانی ، روشهای مدون سازمانی و سایر مستندات مشابه، میباشد.
دانایی ضمنی
چنین دانایی به سه دلیل از شفافیت و وضوح کافی برخوردار نیست:
🐞 1 . توانایی تشریح و تعریف دانایی وجود دارد ولی هنوز به عنوان یک دانایی عرضه و معرفی نشدهاست.
🐞2* . توانایی تشریح و تعریف وجود دارد، اما اراده و قصد آن وجود ندارد.
🐞 3 . توانایی تشریح دانایی وجود ندارد.
معمولاً باید این نوع دانایی را در درون اذهان انسانها، رویههای سازمان، و نیز در اندوختههای فرهنگی جوامع گوناگون مستتر یافت. هرچند که مدیریت دانایی ضمنی، به مراتب مشکلتر از دانایی آشکار است، اما ارزش آن در کسب مزیت رقابتی در سازمان، بیشتر میباشد.
No comment