۱۶ آذر ام ماه سال ۱۴۰۴ / ساعت ۰۷:۰۹


چه پر شور و پر هیجان است عالم خلسه و خلوت با خود. مجموعه‌ای از تضادها و پارادوکس‌ها که به یگانگی و وحدت منتهی می‌شوند و ما را به اوج می‌برند به جایی که دیگر دیده نمی‌شویم اما همه‌ی وسعت کهکشان‌ها و اقیانوس‌ها را می‌بینیم و صدای امواج زیبا، ندای پرندگان خوش‌الحان، عطر و بوی گل‌ها،
صدای بال پروانه‌ها و سنجاقک‌ها، نوای نسیم را در امواج گندم‌زار و درختان سرسبز می‌شنویم.
ترکیبی از طبیعت آرام و زیباترین حالات انسانی برای رسیدن به حالت خلسه‌ای که در آن، خلوت با خود و خدا ممکن می‌شود. این سفر به درون، گمشده‌ی بسیاری از انسان‌های عصر حاضر است و تجربه‌ای است که ممکن است عمق زندگی را به طور کامل تغییر دهد.
فواید این حالت:
-کاهش استرس و اضطراب·
-شفافیت فکری و آرامش ذهنی.
-افزایش خودآگاهی و درک عمیق‌تر از خویشتن.
-تقویت احساس و ارتباط معنوی و هدفمندی در زندگی.
-تجدید قوای روحی و روانی.

در این راستا پاها را بهتر است برهنه کرد، لباس راحت پوشید در طبیعتی بکر یا جلو پنجره‌ای رو به فضای لایتناهی قرار گرفت.
هر چه سبکبارتر و با آرامش‌تر بهتر.
این کار، ما را به طور فیزیکی با زمین مرتبط می‌سازد. احساس خاک، سرما یا گرما، بافت فرش یا چمن زیر پا، ما را در لحظه‌ی حال، حاضر با جهان فیزیکی قرار می‌دهد. این ریکاوری اولیه به آرامش سیستم عصبی کمک می‌کند.
پس از ایجاد این ارتباط اولیه با زمین، بدن آماده است تا سفر درونی خود را آغاز کند.
دبی فورد در کتاب نیمه‌ی تاریک وجود یا سایه‌های درون درباره‌ی پذیرش و یکپارچه‌سازی سایه که جنبه‌های پنهان، ضعف‌ها، ترس‌ها و بخش‌های rejected شخصیت ماست صحبت می‌کند.
برهنه کردن پاها یعنی کنار گذاشتن حفاظ‌ها و ماسک‌ها.
کفش‌ها به عنوان یک محافظ، یک پوشش و حتی نمادی از جایگاه اجتماعی در نظر گرفته می‌شوند. بیرون آوردن آن‌ها به معنای کنار گذاشتن نقش‌ها، دفاعیات و تصویری است که از خود به جهان نشان می‌دهیم.
این یک عمل آسیب‌پذیری و صداقت با خود است. حاضر شدن بدون حفاظ، در حالت اصلی و ساده‌ی خود و اتصال به ریشه‌ها و حقیقت وجودی خود.
برای آن که با تمام وجودمان با بخش‌های سایه، روبه‌رو شویم، باید پایه‌ای محکم و واقعی داشته باشیم.
این کار نماد ایستادن در حقیقت لحظه‌ی حال، با تمام وجود است تا واقعیت درون خود را بدون فیلتر احساس کنیم.
هر آن چه هستیم را بپذیریم: با همه‌ی کاستی‌ها، ترس‌ها، نقاط قوت و ضعف، همین‌طور که هستیم به مراقبه بنشینیم. قضاوتی در کار نیست.
خودِ کامل خود را به رسمیت بشناسیم بدون نیاز به چیزی اضافه یا کم کردن.
رها کردن توقعات برای به هدف رسیدن در یک حالت خلسه‌ی خاص که فقط بودن و حضور است، به همین سادگی.

این تمرین ساده، دروازه‌ای است برای:
رها کردن ماسک‌ها و متصل شدن به حقیقت!
این همان مقدمه‌ای است برای مواجهه با سایه‌های درون:
باید ابتدا خود واقعی‌‌امان را بپذیریم و با خودمان صادق باشیم تا بتوانیم آن جنبه‌های پنهان را ببینیم و در آغوش بگیریم و از انرژی آن‌ها برای تکامل شخصی‌‌امان استفاده کنیم.
هر چه نقاط ضعف و قوت خود را با بسامد بالا و جداگانه بنویسیم در دو ستون با خود رو راست‌تر می‌شویم و بیش‌تر به خودمان نزدیک‌تر می‌گردیم.
نترسیم همه را بکاویم و بنویسیم.
سیگنال‌ها و فرکانس‌ها خودبه‌خود به صدا درمی‌آیند.
روی هر چه آلرژی و حساسیت داریم ارتعاش بیش‌تری دارند؛ همان ضعف‌های درون خودمان است که آن را فرافکنی می‌کنیم و به دیگری نسبتش می‌دهیم.
بعد چه قدر با خودمان دوست می‌شویم خود رها شده‌ی خود را در آغوش می‌کشیم، هیچ انتطاری از بیرون نداریم، خود اصلی خودمان را پیدا می‌کنیم.
به دم‌ها و بازدم‌های عمیق می‌رسیم همه و خودمان را می‌بخشاییم و سبک‌بار و سبک‌بال می‌شویم.

هر صبح برای آغازی تازه و پر انگیزه و هر غروب برای رسیدن به آرامش به این لحظات خلوت با خود و برشمردن ضعف‌ها و قوت خود نیاز داریم.
هر چه بیش‌تر، فراغ‌بال‌تر و پر آرامش‌تر و پر انگیزه‌تر برای ادامه‌ی زیستن متعالی.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *