۱۴ خرداد ام ماه سال ۱۴۰۴ / ساعت ۱۴:۲۹

نظریه ی چرخش نخبگان

نظریه ی چرخش نخبگان


ارسالی ، بسکابادی،دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند استان 🌷خراسان جنوبی

 بیامد به تخت پدر بر نشست

کمر بر میان رسم او را ببست

همه موبدان را ز لشکر بخواند

به چربی چه مایه سخن ها براند

فردوسی

🧑🏻‍💻پارتو نگرشی ارگانیک به علم جامعه شناسی داشت؛ به این معنا که جامعه را نظامی متوازن می دانست که از اجزای به هم پیوسته تشکیل شده است بنابراین از منظر او دگرگونی در یکی از اجزاء جامعه ناگزیر بر اجزاء دیگر آن تأثیر می گذارد.

نظریه ی پارتو درتضاد شدید با نظریات مارکس است. در حالی که مارکس بر نقش توده ها در تحول جوامع تأکید می کند، پارتو از نقش اقلیتی کوچک به نام نخبگان سخن می گوید.

بنا به نظر پارتو نیرومند ترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقه ی پایین و تجمع عناصر  پست در طبقه ی بالااست .

♻️در نظریه ی نخبگان پارتو، با نوعی نظام چرخه ای رو به رو هستیم ، به همین دلیل از آن با عنوان نظریه ی چرخش نخبگان یاد می شودکه با نظام خطی مارکس، کنت و اسپنسر در تضاد است.

 از حیث نگرش،  افراد جامعه را به دو گروه نخبه و توده تقسیم می کند. او، گروه نخبگان را به نخبگان حاکم و نخبگان غیر حاکم تقسیم می کند:

💂🏻‍♀️💂🏻‍♂️ نخبگان حاکم کسانی هستند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم در تصمیمات سیاسی تأثیر می گذارند و نخبگان غیر حاکم کسانی هستند که دارای موقعیت های رهبری در جامعه هستند، اما در تصمیمات سیاسی تأثیر نمی گذارند.

از دید پارتو، همواره نخبگانی جدید از بین نخبگان غیر حاکم و یا از میان توده های شایسته ترظهور کرده و دگرگونی در جوامع، حاصل چرخش همین نخبگان است و نه انقلاب توده های مردم که اغلب از آگاهی و عقلانیّت بسزایی برخوردار نیستند .

او انسان را بیش از آن که موجودی عقلانی بداند، او را موجودی می داند که بر اساس غرائز گوناگون و نه عقل و منطق دست به اعمالی می زند.

 نخبه ، همان فرد زیرک و هوشیار جامعه است که اگر در لباس توده هم باشد و به طور مستقیم، در کارهای دولتی دخالتی نداشته باشد، باز هم از پشت پرده در سیاست دخالت دارد و از سفره گسترده نعمت های آن استفاده می برد.

نخبگان، انسان هایی هشیار و فرصت طلبند که به هر حال و در هر وضعیتی، برگزیده جوامع به شمار می آیند؛ کسانی که باید وجدان بیدار جوامع باشند، پیشاپیش مردم حرکت کنند و در امور، راهنما و راهگشای آنان باشند.

اینان که بیشتر سکان داران حکومت و یا در پی دستیابی به عرصه های قدرتند، برآنند که مسند و کرسی تأثیرگذاری را در اختیار بگیرند..

 وظایف نخبگان

 ♦️ نخستین وظیفه نخبگان جامعه، آن است که در مورد مفاهیم کلیدی، مبانی و پرسش های بنیادین همانند انسان، دین، جامعه، زندگی، کار و قدرت به تعریف هایی مشترک دست یابند.

♦️ دومین وظیفه برگزیدگان جامعه، تأمل در این مسئله است که با چه سازوکاری و با استفاده از چه روش هایی می توان مبانی فرهنگ بومی و اصیل جامعه را با مبانی علمی تلفیق کرد.

 هنر نخبگان فکری جامعه این است که بتوانند این مبانی ثابت و تئوریک را در قالب الگوهای عملی ارائه کنند.

 ♦️ مسئولیت دیگر نخبگان ، بررسی زوایا و ابهام های موجود در سه عنصر علم، امنیت و مشروعیت و انطباق آن با مبانی ارزشی و فرهنگی جامعه خود است.

🧑🏻‍💻هارولد لاسول معتقد است که نخبگان سیاسی، باید 🩺دردهای جامعه را بشناسند و آنها را درمان کنند. بنابراین، از « سیاست پیشگیری» در مقایسه با « طب پیشگیری» سخن می گوید.

 نخبگان و قدرت

نخبگان قدرت، شامل دانشمندان، روشن فکران، مسئولان، اشخاص و گروه هایی می شود که با قدرتِ به دست آورده، تأثیری بر جای می گذارند، تصمیماتی می گیرند، احساسات و هیجانات را به تحرک وامی دارند و به امتیازهایی می رسند.

این افراد، به طور طبیعی، شامل گروه کوچک وابسته ای هستند که از توانایی ها یا مهارت های برتری برخوردارند.

این طبقه بانفوذ و سیاست گذار، قدرت بالایی دارند و مشاغل مهم و کلیدی را بر عهده می گیرند. آنان برنامه ریزی جامعه را انجام می دهند و طبقات دیگر، چاره ای جز پیروی ندارند.

اینان مسائل را تشخیص می دهند، مطرح می کنند، راه حل پیدا می کنند و نظر نهایی را می دهند.

 درواقع، در مقابل این گروه، طبقه ضعیف قرار دارد. از سوی دیگر، این واقعیتی است که در برخی کشورها نخبگان حکومتی به علت نبود امنیت شغلی، برای حفظ وضعیت موجود و بقای موقعیت خویش، یا به ریاکاری و ظاهرسازی روی می آورند یا به گروه های مافیایی و انجمن های مخفی می پیوندند تا راهی برای باقی ماندن در قدرت به دست آورند.

 چرخش نخبگان

گردش نخبگان، ضرورتی اجتماعی است که از آن غفلت شده است؛ چراکه گردش نداشتن نخبگان در عرصه های سیاسی، به تمرکز قدرت و زمینه سازی برای استفاده نادرست از آن منجر می شود و مانع افزایش توانایی های ارزشی مربوط به قدرت شهروندان و تمایل به مشارکت و رهبری جامعه در افراد می شود.

 نگاهی به نظریه های اندیشمندان

 الف ) ویلفردو پاره تو ، جامعه شناس ایتالیایی، به عقیده وی، دو نوع جامعه وجود دارد؛ یکی جامعه باز که در آن جابه جایی برگزیدگان به طور کامل جریان دارد و دیگری، جامعه بسته که در آن تحرکی نیست.

 وقتی چرخش نخبگان متوقف شود، جامعه، ایستا و بسته می شود .

به هرحال، درصورتی که طبقات رهبری کننده بازتر باشند، افراد شایسته طبقاتِ پایین تر می توانند در آن نفوذ کنند و به جایگاه های بالاتری برسند. این حالت، تنش های اجتماعی را نیز کاهش می دهد.

در بین افراد یک گروه، شایسته‌ترین افراد آن گروه را نخبه (Elite) می نامند. البته اصطلاح نخبه در کاربرد پارتو هیچگونه دلالت اخلاقی یا افتخارآمیزی ندارد .

در عقیده پار‌تو انسان‌ ها چه از جهت جسمانی و چه از نظر فکری و اخلاقی، با یکدیگر برابر نیستند. زیرا در جامعه برخی از افراد از دیگران با استعدادتر هستند. از نظر وی ریشه نابرابری ‌ها، و تسلط عده‌ای بر عده دیگر همان تفاوت انسان ‌ها در هوش و مواهب و استعدادهای دیگر است.

 نخبگان و زبدگان در اندیشه اسلامی

بدون تردید، اسلام دین⚖️ عدالت است و مردم در جامعه اسلامی، همه فرزند اسلامند و با هم برابر و امکانات جامعه نیز به همه تعلق دارد.

اما در این میان، نخبگان، اقلیتی هستند در مقابل اکثریت جامعه که به تعداد ارزش ها و پایگاه های اجتماعی موجود، دارای جایگاهی بلند و شایسته و در یک کلمه، « تأثیرگذاران » اند.

تمدن اسلامی در طول تاریخ، نخبگانی پرورش داده که در علوم مختلف، آثاری ارزنده، نقشی حساس و تأثیری شگرف از خویش بر جای گذاشته اند.

 «اسلام به نوعی به دنبال حکومت صالحان است .»

 📜 «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقیکُمْ

 آسیب شناسی نخبگان از دید امام علی(ع )

وجود مجموعه ای از آسیب ها در هر حکومت، باعث تضعیف و حتی فروپاشی آن حکومت می شود؛ هرچند حکومت از ابعاد گوناگون با اقتدار باشد، اما زمام داران، کارگزاران و نخبگان جامعه، اگر دچار آسیب شوند، به طور قطع دامنه تأثیر آن فراتر از یک فرد و حتی اطرافیان خواهد بود.

نمونه های ذیل می تواند نقش این آفت ها را روشن کند:

 الف) ضعف مدیریت :

 وجود افراد سست عنصر در رده های مختلف مدیریتی و تکیه زدن آنها بر جایگاه های مسئولیتی از مصداق های آسیب نخبگان بر خود و جامعه دانست.

 امام علی(ع):

 ای کمیل ، سستی انسان در انجام دادن کارهایی که بر عهده اوست… نشانه ناتوانی آشکار و اندیشه ای ویرانگر است… ای کمیل ! تو در آن سامان پلی شده ای تا دشمنان از آن بگذرند…؛ نه قدرت داری با آنان نبرد کنی، نه هیبت داری که از تو حساب برند.

 ب) استبداد و خودرأیی :

پدیده ای ضداخلاقی است که بیشتر دامن گیر بزرگان می شود و پس از اندک زمانی، ارزش آنها را بر باد می دهد و آثار اجتماعی آن نیز محسوس است.

  امام علی(ع ) :

اگر… زمام داران در برابر مردم استبداد پیشه سازند،

 [اولاً] *وحدت کلمه از بین می رود،

 [ثانیاً] نشانه های ستم آشکار،

[ثالثاً] نیرنگ بازی در دین فراوان،

 [رابعاً] راه های شناخته شده سنت ها، متروک،

[خامساً] هواپرستی رایج،

 [سادساً] احکام دین تعطیل

 [و سابعاً] کینه توزی ، فراوان خواهد شد.

 ج) کوتاهی در انجام وظایف :

 یک فرد برگزیده و مورد اعتماد و در معرض توجه جامعه، درعین حال که در جایگاه برجسته خویش است، اگر کوتاهی کند یا غفلت ورزد ، نه تنها بی کفایتی خود، بلکه بی اعتباری آن جایگاه را به اثبات می رساند.

در این مورد، فریاد امام علی (ع) ، هشداری برای تمام نخبگان است:

«به من خبر رسیده کارهای بسیار بر زمین نهاده، به سرگرمی و تفریح بیرون می روی و نسبت به قبیله ات در ثروت خدا گشاده دستی می کنی، گویا میراث پدر و مادر توست

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هرگونه کپی برداری از محتوای سایت بدون ذکر منبع پیگرد قانونی داشته و از لحاظ شرعی حرام است.

تمامی حقــوق مادی و معنــوی سایت متعـلــق به سرکــار خانم فاطــمه بسکــابادی می بـاشــد.