۲۹ شهریور ام ماه سال ۱۴۰۳ / ساعت ۲۱:۴۴

مدیریت دولتی کیست و در کجا تربیت می شود؟

مدیریت دولتی کیست و در کجا تربیت می شود؟


تلخیص کننده؛ بسکابادی (مقاله استاد معمارزاده)؛

دانشجوی دکتری مدیریت دانشگاه بیرجند

مدیریت یکی از مهم ترین و در عین حال ناشناخته تـرین رشـته هـای علمـی است که در عمل قدمتی به طول تاریخ و از نظر علمی عمری کوتـاه دارد .

قـرارگرفتن رشته مدیریت که یک علم است و مدیریت عملی کـه یـک ضـرورت وشاید یک صفت است در یک طیف باعث تداخل علم و عمل شده است و ایـن  امر عامل اصلی ایجاد سردرگمی و تفکیـک قائـل شـدن بـین عامـل و عـالم درمدیریت شده است.

📖نگاهی اجمالی به قانون اساسی نشان مـی دهـد کـه وظیفـه تربیت افراد متخصص و محقق در قالب دو وزراتخانه

 🧑🏻‍🏫👨‍🏫وزارت خانه های علوم، تحقیقات و فناوری،

 و

🧑🏻‍⚕️👨‍⚕️ وزارتخانه بهداشت، درمـان و آمـوزش پزشکی امکان پذیر شده است.

✍🏻 در مـاده ۲ آئـین نامـه آموزشـی دوره کارشناسی ارشد ناپیوسته مصوب شورای عالی برنامـه ریـزی : «هـدف از ایجـاد دوره کارشناسی ارشد، گسترش دانش و تربیت متخصصان و پژوهشگرانی است که با فراگیری آموزش های لازم و آشنائی با روش های پژوهش علمـی، مهـارت لازم را برای آموزش، پژوهش و خدمات فراهم می کننـد».

 و

در آئـین نامـه دوره دکتری آمده است: «هدف تربیت افرادی است که با احاطه یافتن به آثـار علمـی در یک زمینه خاص و آشناشدن با روش های تحقیق و دستیابی بـه  جدیـدتـرین مبانی آموزش و پرورش، بتوانند با نوآوری در زمینه هـای علمـی و تحقیقـی، دررفع نیازهای کشور و گسترش مرزهای دانش، در رشـد تخصصـی خـود، مـؤثربوده و به تازه هایی در جهان دست یابند. 

حال این سؤال مطرح می شود که آیا دو وزارتخانه مذکور ، وظیفه تربیت مدیران را نیز به عهده دارند؟ بررسـی برنامـه هـای آموزشی و پژوهشی دانشگاه های زیر مجموعه این دو وزارت خانه نشان می دهد که کلیه برنامه های آنها با هدف تربیت نیروهای متخصص و محقـق تهیـه شـده است، و به این ترتیب با حرکت از مقطع کارشناسی به مقطع دکتـری از تنـوع وجامعیت دروس کاسته می شود و به ماهیت تخصصی شـدن، گرایشـی شـدن وپژوهشی شدن آنها افزوده مـی شـود .

بنـابراین دانـش آموختگـان آخـرین مقطـع تحصیلی دانشگاه با مدرک دکتـری حتـی در رشـته مـدیریت ، دارای تخصصی بسیار محدود و در عین حال بسـیار عمیـق خواهنـد بـود.

 اگـرپاسخ این سؤال که آیا چنین متخصصی به علـت فقـدان مهـارت در اداره امـور وسیع و متنوع سازمان، توان اداره سازمان را دارد، منفی باشد، پس می توان نتیجه گرفت دانش آموختگان دانشگاه ها در دوران تحصیل قابلیت های حرفـه ای بـرای اداره سازمان را کسب نمی کنند،

 بلکه در رشته خود صـرفا متخصـص و محقـق می شوند

 👨🏻‍💻اتزیونی در پاسخ به این سؤال که چه کسی باید مـافوق باشـد؟ پاسـخ می دهد: ریاست سازمان های تخصصـی در حکـم نـوعی معماسـت و یکـی ازتضادهای متعارف سازمان ها را در موضوع رسـالت و وظیفـه سـازمانی تشـکیل می دهد.

 از یک سو نقش اصلی باید در دست متخصص حرفه ای باشد، تا ترتیبی اتخاذ کند که تعهدات رئیس سازمان با هدف هـای آن تطبیـق نمایـد.

حـال اگـرمرجعیت در دست فردی متخصـص در رأس سـازمان باشـد، ایـن بـدان معنـی است که فعالیت تخصصی به عنوان فعالیت عمده سـازمان پذیرفتـه شـده است، و احتیاجات متخصصان به احتمال بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفـت .

از سوی دیگر، سازمان ها احتیاجاتی دارند که به فعالیت های خـاص مربـوط بـه هدف ربطی ندارد.

 سازمان ها مجبورند برای گردش چرخه فعالیت های خویش، استخدام کارمندان برای وظایف گوناگون، تخصیص اعتبارات و کارمندان جدید الاستخدام، به بخش های مختلف، منابع مالی تحصیل کنند.

رؤسـای سـازمان هـاباید با توجه کافی و اعطای اعتبارات مالی جهت نیازهای گونـاگون سـازمان، از جمله نیازهای ثانوی، بدانند که چگونه باید سـازمان را بـه صـورت دسـتگاهی یکپارچه اداره کنند.

ممکن است رؤسای متخصص، در اثر توجه بیش از حد بـه فعالیت های مربـوط بـه هـدف اصـلی و غفلـت از وظـایف ثـانوی، وحـدت و یکپارچگی سازمان را به مخاطره افکنند.

امکـان دارد برخـی از آنـان در روابـط انسانی فاقد مهارت باشـند .

 بـه طـور خلاصـه، رسـالت رؤسـای سـازمان هـای تخصصی نیازمند دو رشته جهت گیری، و خصوصیات و نگرش هـای مشخصـی است که با یکدیگر ناسازگارند .

 اگر این رسالت یا وظیفه به وسیله هریـک از دوگروه، یعنی یک رئیس اداری عادی یا یک متخصـص حرفـه ای متعـارف انجـام شود، احتمال می رود که توجه به یک سلسله از ملاحظات مورد بحث به بهـای غفلت از ملاحظات دیگر تمام شود.

بسـیاری از متخصصان موفق علاقه ای به کارهای اداری یا ریاست امور اداری ندارند. برخی از آنان از قبول هر گونه نقش اداری، و از جمله🏩ریاسـت دانشـگاه یـا 🏨مـدیریت بیمارستان، به سبب دلبسـتگی خـود بـه ارزش هـای تخصصـی و پیوسـتگی بـاگروه های حرفه ای متخصص و همچنین به علت بیم از اینکه نتوانند نقش اداری را با موفقیت اجـرا کننـد، خـودداری مـی ورزنـد .

🪄مـدیر شخصـی اسـت حرفـه ای و تربیت آن ترکیبی خاص از آموزش و تجربه است، کـه قطعا بـرخلاف تربیـت متخصص که بخش اعظم آن در🧪 آزمایشگاه انجام می پذیرد، اجـرای آن نیـاز بـه آموزشی متنوع و تدریجی و جامع توأم با تجربه دارد .

هر مدیری متناسـب بـا نوع و سطح سازمان، عهده دار ایفای دو نقش

 *رهبری

 و

 اداره کننده

 اسـت .مـدیردر نقـش🎊 رهبـر، وظیفـه ایجـاد دسـتور کـار، وظیفه پرورش انسان و در🪄 نقـش اداره کننـده، وظیفـه طرح ریزی، برنامه ریزی و بودجه بندی ، وظیفه سازمان دهی و مدیریت نیـروی انسـانی را بـر عهـده دارد.

 وظایف مدیر در نقش رهبر و اداره کننده منابع انسانی

لازمه انجام این وظایف داشتن سطحی بالا و وسیع از انواع مهارت ها اسـت.

مدیر به منظور ایجاد دستور کار جدید و تزریـق فکر جدید به سازمان با هدف ایجاد تغییر و نیل به نظم جدید و ارتقای سازمان می بایست خلاق و دارای مشخصات افراد 🧑🏻‍🔧راست مغز باشـد و بـرای اینکـه بتوانـددستور کار جدید را عملیاتی کند باید از قابلیت و مهارت لازم برای طرح ریزی، برنامه ریزی و بودجه بندی برخوردار باشد.

 به عبـارت دیگـر دارای مشخصـات افراد 👨🏼‍🔧چپ مغز باشد .

اینجاست که مدیر بایـد بتوانـد کـاردرست انجام  دهد، مصـالح سـازمان را تشـخیص دهـد، بـه اثربخشـی سـازمان بیندیشد، تصمیمات راهبردی بگیرد، منابع تخصـیص دهـد و کار را نیز درست انجام دهد، بـه کـارایی و صـرفه جویی فکر کند، تصمیمات تاکتیکی و عملیاتی بگیرد، و در نهایت همـه آنهـا رادر رسالت سازمان متجلی می سازد. 

رسالت سازمان حداقل از چهار جزء، چـه ؟ (محصـول )، بـرای چـه کسـی ؟(بازار)، برای کجا ؟ (قلمرو جغرافیایی) و توسط چه کسی ؟( شایسـتگی منحصـربه فرد) تشکیل شده است .

مدیر خلاق می تواند به دو طریق مبادرت به ایجاد دستور کار و تزریـق فکـرجدید با هدف نیل به نظم جدید و ارتقاء سازمان نماید: 

🎐اول، اتخاذ راهبـرد هـای نفوذ، توسعه (محصول، بازار، قلمـرو جغرافیـایی) و متنـوع سـازی بـرای وضـع موجود

 و

🎐دوم، عرضه محصـول جدیـد، ایجـاد بـازار جدیـد، گسـترش قلمـروجغرافیای و ایجاد شایستگی های داخلی جدید برای آینده،

که در هر دو صورت مدیر نیازمند داشتن دانشی وسیع، تجربه، و ذهن خلاق است .

مدیر باید بتواند با تدوین راهبرد های افقی، و با ترکیب افقی وظایف مشترک واحدهای زیر مجموعه خـود، ماننـد واحـدهای منـابع انسـانی، مـالی،فناوری، تهیه و تأمین، ساخت، لجستیک، بازاریابی، خـدمات پـس از فـروش ونظایر آن ایجاد سینرژی نموده و زمینه ایجـاد شایسـتگی محـوری و در نتیجـه محصول محوری و برتری رقابتی را فراهم آورد.

اقداماتی چنین وسیع و گسترده نیازمند داشتن مهـارت هـای  متنوع و گوناگون بوده، پشتوانه ایجاد چنین مهارت هـایی، آمـوزش و تجربیـات خاص می باشد. 

مدیر برای انجام چنین اقـداماتی نیازمنـد شـناخت محـیط بیرونی ودرون سازمان است.

لازمـه شـناخت محـیط آشـنایی بـا مولفـه هـای سیاسـی،اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فناوری، زیست محیطی و امنیتـی اسـت.

و

بـرای شناخت درون سازمان باید با موضوعات ساختار سازمانی، فرهنـگ، اخلاقیـات، منابع انسانی، 💰منابع مالی، تهیه و تأمین، تحقیق و توسعه، فناوری و نظایر آن آشنا باشد .

💫✨⚡اگر کارآفرینی را یکـی از ویژگـی هـای بـارزمدیران موفق بدانیم ،این سوال را می توان مطرح کرد که چگونه می توان فرصتها را شناخت و عوامل را به گونه ای ترکیب نمـود کـه بـالاترین سـطح بهـره وری حاصل گردد؟

🌾کارآفرینی، موضوعی اسـت کـه در تمام جوامع در خور توجه است. سازمانهای امروزه به مدیر کارآفرین نیازمندند تا با  تکیه بر ویژگی های منحصر به فـرد خود، گـوی سـبقت را ازسایر رقبا بربایند.

 👨🏻‍💻سـی ، کـارآفرین را کسـی مـی دانـد کـه عناصـر تولیـد را درهـــم مــی آمیـزد، فردی که فعالیت بازار را با کسب، نشر و فعالیـت بـر مبنـای اطلاعات جدید، سازماندهی می کند، کارآفرین اسـت .

👨🏻‍💻جـوزف شـومپیتر، کارآفرین باید توانایی شناسـایی فرصـتهای نـوآوری را داشـته باشـد و بتوانـد مزایای فرصتها را معین و با کاریزمای خود، مردم را در جهـت سـرمایه گـذاری منابعشان در نوآوری مطرح شده، متقاعد سازد .

 کارآفرین کسی است که در جستجوی تحول خلاق است .

 آیـاکارآفرین باید به مهارتهای خاصی مجهز باشد؟ بطور قطع مهارتهای مـورد نیـازکارآفرین آنهایی نخواهد بود که در دانشگاه تدریس می شود. 

در امور دولتی کارآفرین در فضای دولتی و سیاسی بایـد قـادر به تغییر تمایلات خـط مشـی گـذار از طریـق مهیاسـازی اطلاعـات جدیـد درخصوص ابزار و اهداف سیاسی باشد و مشابه بخش خصوصی، بتواند منـابع را از طریق روشهای جدید تولید و عرضه محصولات جدیـد ، تغییـر و تخصـیص دهد  .

👨‍🏫پیتـر دراکـر دو رکـن کارآفرینی و مدیریت را در هم آمیخته و مدیریت کارآفرینانه را بنا نهـاده اسـت.

🌾مدیر کارآفرین دراکر، کسی است که اجزای تولید را در جهت ایجـاد روشـهای جدید تولید و ایجاد محصولات نوین در هـم  مـی آمیـزد، فرصـتها را شناسـایی، نیازها و ارزشهای مشـتریان را درک ، تغییـرات را در جهـت ارتقـای بهـره وری شناسایی و اعمال می کند .

مهمترین هدف کارآفرینی (چـه دربخش دولتی و چه در بخش خصوصی) ایجـاد توانـایی مقابلـه بـا تغییـرات درجهت بهتر کردن جامعه است .

هیچیـک از مهارتهـا، قابلیتهـا، ونقش هایی که به مدیران کـارآفرین نسـبت داده شـده انـد، نیازمنـد آموزشـهای🧫 لابراتواری و تخصصی نیستند ، بلکه به یک نوع دانش جامع تـوام بـا تجربـه نیـاز است.

‼️آموزشی با چنین وسعت در کدام یک از دانشگاه های کشور به خصوص در مقاطع بـالا عرضـه مـی گـردد؟

 ❓آیـا بـا ۳۲ واحـد درس تخصصـی و در سـطح کارشناسی ارشد و ۲۰ واحد درس که ۹ واحد آن تخصصی و مـابقی بیشـتر بـه روش تحقیق و مبانی فلسفی اختصاص داده شده است و۲۰ واحد رساله کـاملاﹰگرایشی، تخصصی و آزمایشگاهی حتی در رشـته مـدیریت، مـی تـوان سـطحی چنین وسیع از دانش و مهارت را در دانشجویان ایجاد کرد؟  

🎓دانشجوی رشته مدیریت دولتی مانند دانشجوی فیزیـک و … تعـدادی واحـددرسی را در مقطع کارشناسی مـی گذرانـد . در مقـاطع تحصـیلی بعـدی، تعـدادواحد ها کم  میشود، ولـی دانشـجو بـه ایـن ترتیـب در یـک گـرایش خاصـی، متخصص می شود ودر نهایت مدرک دکترای فلسفه دریافـت مـی کنـد و صـرفا محدود به گرایشی خاص است.

در مقابل مدیر دولتـی بـا چنـدین مساله و چالش از جمله مسـائل سیاسـی، اقتصـادی ، فرهنگـی ، محـیط زیسـت، تکنولوژی، اداری و … روبرو خواهد شد.

 لذا مدیر دولتی برای مواجهـه بـا ایـن مسائل باید حرفه ای و دارای تجربه باشد.

🏢بنـابراین مراکـز آموزشـی مدیریت دولتی، نمی توانند به کارآموزان مـدرک دکتـرای فلسـفه اعطـا کنـد.

در اداره های دولتی باید مدیران حرفه ای تصدی امـور را در دسـت بگیرنـد. وقتـی سطوح سازمانی مدیران دولتی ارتقا می یابد، میزان مسـائل و چـالش هـای پـیش روی آنها گسترش خواهد یافت. بنابر این وجود افراد  حرفه ای، کلید اصلی برای حل تعارضات و چالشها می باشد.

🎓صرف داشتن مدرک دکترای تخصصـی بـرای اداره سازمان کافی نیست و فارغ التحصیلان رشته مـدیریت دولتـی بایـد بـرای تصدی مشاغل مدیریتی  دوره های حرفه ای را نیز طی نمایند.

⁉️اگر اداره سازمان به متخصصی واگذار شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

پاسخ این اسـت کـه اگـر اداره سازمان را به فیلسوفی بدهیـد کـه در زمینـه خاصـی تخصـص دارد، فعالیت هـای سازمان را مختل خواهد کرد، زیرا افراد متخصص، یک زاویه دید محدود دارند و فقط از طریق 👓عینک تخصص خود به اطراف و سازمان می نگرند.

🥽بـرای رفـع این کمبود، باید مراکز تربیت مدیر ایجاد گردد.

🕍 بطور مثال در نزدیکـی دانشـگاه هاروارد که به تربیت متخصص می پردازد، مراکـزی بـرای تربیـت مـدیر ایجـادگردیده است.

چه افرادی به عنوان ورودی این مراکز خواهند بود؟  ورودی چنین سازمانی کسانی هستند کـه بـالقوه صـلاحیت احـراز مشـاغل مــدیریتی را در ســطوح میــانی و ارشــد

ســازمان دارنــد .

 دوره های تحصیلی متناوب ومتناسب با رسالت سازمان خـود را طـی کـرده انـد،سابقه و  تجربه کاری در سازمان مربوط دارند. هدف آموزش ایجاد قابلیت تحلیل و شناخت مؤلفه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگـی ، فناورانـه،زیست محیطی و امنیتی و همچنین آشنایی با موضوعات سازمانی شامل ساختار سازمانی، مدیریت مالی، منابع انسانی، تهیه و تأمین، تحقیق و توسـعه، فنـاوری، عملیات و… خواهد بود و خروجی سازمان افرادی حرفه ای با مهارت های وسیع و متنوع و قابلیت اداره سازمان در سطوح میانی و بالا خواهد بود.   

 نتیجه گیری

به دلیل پویایی و پیچیدگی محـیط کـه ناشـی از تعـدد و تنـوع، وشدت تغییرات متغیرها است،

اداره سـازمانهـا نیازمنـد مـدیرانی همـه چیـزداناست ،

 مدیرانی که توانایی شناسایی فرصتها را داشته باشند و بتواننـد بـا ترکیـب عوامل متعدد، سازمان و اداره را به سوی ارتقا و  بهره وری سوق دهند.

از طرفـی دانشگاه به دلیـل داشـتن گـرایش هـای تخصصـی و ماهیـت پژوهشـی افـرادی متخصص، محقق و مـدرس تربیـت مـی کنـد کـه بـه علـت محـدودیت دامنـه تخصصی، توانایی برخورد با مسائل متنوع و گسترده سازمانی را ندارند .

لـذا بـاپذیرش واقعیت انکار ناپذیر ضرورت تربیت مدیران، طراحی

برای برنامه های آموزشی متفاوت با برنامه های دانشگاه برای آمـوزش و پـرورش مـدیران امـری اجتناب ناپذیر است.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هرگونه کپی برداری از محتوای سایت بدون ذکر منبع پیگرد قانونی داشته و از لحاظ شرعی حرام است.

تمامی حقــوق مادی و معنــوی سایت متعـلــق به سرکــار خانم فاطــمه بسکــابادی می بـاشــد.