🧑🏼🦯🚶🏻♂️🏃🏻♂️آیا تابهحال برایتان پیش آمده که هنگام راهرفتن با جمعی از دوستان، یکی از آنها سرعت کمتری دارد و خیلی آرام و سلانه سلانه قدم برمیدارد و این باعث خشم شما میشود. البته، خشم فقط در پیادهروی خود را نشان نمیدهد بلکه رانندههای کُند دست، اینترنت کند، معطلی در مطب دکتر، صفهای طولانی خرید که به کندی جلو میروند، همه این کندیها دیوانهمان میکنند!
خشم در سازمان
محل کار افراد یکی از مکان های تعامل اجتماعی است که در آن زمینه های زیادی برای درهم ریختگی ذهن افراد وجود دارد. درک زمینه ها و پیامدهای و راهکارهای مدیریت خشم در سازمان برای افزایش اثربخشی کارکنان و بهره وری سازمان مهم است.
عدم تاب آوری در برابر بسیاری از مواردی که پیش از اینها خیلی معمولی به نظر میآمد. اما چرا هر چه میگذرد تعللهای این چنینی دیوانهمان میکند؟ برخی از روانشناسان معتقدند کارهای کند به این دلیل اعصابمان را خرد میکنند که سرعت بالای جامعه، حس زمانبندی ما را دچار اختلال کرده است. آنها بر این باورند که وقتی کارها کندتر از حد انتظار ما پیش میروند، ممکن است ساعت درونی ما، با طولانیتر کردن زمان انتظار و برانگیختن خشم که با میزان تأخیر بهوجودآمده تناسبی ندارد، فریب مان دهد.
زمینه های اصلی بروز خشم در سازمان
رفتار ناعادلانه، بی کفایتی شغلی ، بی حرمتی ، ارتباط بد، فقدان پشتیبانی ، سوء مدیریت ، عدم امنیت شغلی ، تحقیر ، رفتار غیر حرفه ای ، فقدان کار تیمی ، قطعی یا کندی سامانه های مورد استفاده ، کم شدن آستانه تحمل
راهکارهای کنترل خشم، آموزش هوش هیجانی و اجتماعی
ماجرای سندرم خشم پیاده رو هر چند در زمینههایی همچون رشد و شتاب فناوری بیشتر خودش را عیان میکند، اما نمیشود از تبعات اجتماعی این بیماری فراگیر هم به آسانی گذشت. تبعاتی همچون پایین آمدن سرمایه روانشناختی در یک جامعه.
هوش اجتماعی شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای فرد است. بسیاری از روانشناسان معتقدند کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز بگذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرآیند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.
🤦🏻♂️🤦🏻♀️ما ایرانیان نیز مانند همه مردم جهان در معرض این سندروم هستیم. اما یک نکته وجود دارد یک خشم جمعی در مردم ایران وجود دارد که شبیه به همین سندروم است. خشم ناشی از کُندی نظام کشورداری.
همیشه سوال میکنیم که چرا دولت کاری نمیکند؟ چرا حاکمیت دست به اقدام موثری نمیزند؟ چرا مسولین خوابند؟ مردم ما خشمگین هستند از این همه کندی.
🚥 شبیه همان خشمی که چراغ سبز شده است و ما منتظریم ماشین جلویی (دولت) حرکت کند اما میبینیم که دست دست میکند. این همه کندی نظام کشورداری ما را دیوانه میکند!
تحلیل و تجویز راهبردی
🎏در ایران کمیسیونها، شوراهای عالی و سازمانهای دولتی زیادی وجود دارند که رسما مسئولیت اتخاذ و اجرای سیاستها را برعهده دارند. بنابراین، در هر زمان چند سازمان وجود دارد که قانونا مجاز به سیاستگذاری هستند. در چنین محیطی برای سد کردن راه یک سیاست به راحتی میتوان یک سازمان دولتی را علیه سازمان دیگر برانگیخت یا از اجرای تصمیمات یک سازمان از طریق ارجاع موضوع به سازمان یا شورای دیگر، جلوگیری کرد. در نتیجه این وضع هیچ فرد، شورا یا سازمانی را نمیتوان مسول موفقیت یا شکست دانست.
همه اینها سبب شده است که نظام اداری [نظام کشورداری] ایران نتواند تصمیم بگیرد و تقریبا هیچ یک از تصمیمات اتخاذ شده به درستی اجرا نشدهاند.
تلنبار شدن آیین نامهها و دستورالعملهای متداخل، تنوع دستگاههایی که راجع به یک موضوع با حق و بدون حق دخالت میکنند و سازوکارهای نظارتی متعدد و کم فایده همه و همه باعث شده که این ماشین کار نکند.
چراغ سبز است، راننده هم میخواهد حرکت کند، اما این ماشین زنگ زده، چرخ دندههایش به هم گیر کرده و حرکت نمیکند و ما هم خشمگین و دست مان را گذاشتهایم روی بوق و میگوییم بجنب لعنتی!
راهکار
🚛 سبکبار سازی دولت ، تا آن جا که میتوانیم از دولت بخواهیم متمرکز شود بر کار اصلیاش.
اصلا چه دلیلی دارد که دولت درگیر مدرسهداری، شرکتداری، سدسازی، باشگاهداری، بیمارستانداری و راهسازی شود. دولت باید از ساخت و ساز مهاجرت کند به سازوکار! سازوکارهایی که باعث شود خود جامعه، خود مردم بازی کنند! دولت فقط و فقط باید تنظیمگر بازی باشد نه یک بازیکن گنده کُند!
🛺 بوروکراتهای سطح خیابان، نقش مهمی در ارائه خدمات عمومی و دولتی به شهروندان دارند و بررسی جایگاه آنها از اهمیت بسیار بالا در اجرای خطمشیگذاری عمومی و رضایت شهروندان دارد. بوروکراتهای سطح خیابان، به دلیل نزدیک بودن به سطح عمومی جامعه و خدمت رسانی مستقیم در خط مقدم سازمانهای دولتی، پیش و بیش از هر مسئول دیگری با شهروندان ارتباط دارند .
🚜 شبکهسازی غیردولت؛ تجربه کرونا نشان داد که ظرفیت مردمی بالایی در اطلاع رسانی مردم به مردم، خدمت رسانی مردم به مردم و حتی کمک مردم به دولت وجود دارد. نهادها، انجمنها، اصناف و تشکلها میتوانند در حوزههای سیاست گذاری، اجماع آفرینی و طراحی راه حل برای مسائل ملی، نقش آفرین باشند.
اما لویاتان (هیولای) دولت فقط در برابر قدرتی هم تراز مذاکره میکند. با توجه به اینکه هیچ نهاد مدنی مستقل و قدرتمندی در ایران باقی نمانده، تنها راه، شبکهسازیِ خرده نهادهای مردمی – مدنی (تشکلهای مردمی مانند اصناف، انجمنها) است.
خشم پیاده روی خود را تبدیل کنیم به تلاش برای سبکبارسازی و شبکه سازی.
No comment