درسهایی از کتاب محدودیت صفر
جوزف ویتالی Joseph Vitale
کتاب محدودیت صفر نوشته جوزف ویتالی ، نویسنده، موسیقیدان، سخنران و معلم معنوی اهل آمریکا است. جوزف ویتالی در دوران کودکی خود مورد سوءرفتار خانگی قرار میگرفت. بنابراین او یاد گرفت برای یافتن آرامش، به کتاب خواندن پناه ببرد. او حتی در برههای از زندگی خود کارتن خوابی را نیز تجربه کرده است.
در این کتاب یاد میگیریم که با پرداختن به دنیای درونیمان، پاکسازی آن از ترسها و احساسات منفی و بازدارنده، میتوانیم هرآنچه که از عشق، ثروت، خوشبختی، آرامش و موفقیت میخواهیم را بهدست آوریم.
اما روش هواوپونوپونو یعنی چه؟
به زبان ساده یعنی اصلاح و تصحیح غلط. براساس باور یونانیان باستان، افکار به وسیله خاطرات دردناک گذشته، آلوده میشوند. هواوپونوپونو راهی است برای آزاد کردن انرژی افکار و اشتباهات دردناکی که منجر به عدم تعادل و بیماری میشوند.
درس اول : محدودیتها از درونمان سرچشمه می گیرند، نه از بیرون
تقریبا ریشه تمام محدودیتها و ناکامیهای ما در زندگی، در وجود خودمان است. اما ابتدا لازم است بدانیم که این موضوع بهمعنای آن نیست که ما برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر در زندگی و پیشرفت کردن نیازی به دیگران نداشته باشیم و خود یک تنه قادر به انجام هر کاری باشیم. بلکه این موضوع به این معنا است که ناکامیهای ما در زندگی هیچ ریشه بیرونی ندارد. هیچکسی نمیتواند ادعا کند که خانواده، جامعه، دوستان و حتی اتفاقات ناگواری که در کودکی یا هر دوره دیگری در زندگی برایمان رخ داده، دلیل اصلی عدم موفقیت یا فقدان احساس خوشبختی در ما است. تمام این عوامل بدون شک میتوانند در زندگی ما تاثیرگذار باشند، اما مسئول اصلی موفقیتها و شکستهایمان، خودمان هستیم. همه چیز همان جا است! در دنیای درونمان.
روش هواوپونوپونو به ما میگوید که ترسها، تروماها، خشم، نفرت و هر احساس منفی دیگری که به هر علتی در عمیقترین لایههای وجودی ما انباشته شده، در هر لحظه و هر قدم باری بر دوشمان هستند تا ما را از پیشروی به سوی اهدافمان باز دارند. همه ما در شرایطی احساس میکنیم که میتوانیم به میزان بیشتری موفق یا خوشبخت باشیم، اما گویی دستان سیاهی در عمیقترین بخشهای وجودمان هستند که ما را از پیش رفتن باز میدارند. استفاده از روش هواوپونوپونو به ما کمک میکند که چطور یک به یک سراغ این عوامل بازدارنده در وجودمان برویم و با اصلاح کردن آنها، اجازه دهیم نور وجودمان در زندگی و اتفاقات بیرونی بازتاب پیدا کند. از بین بردن ترسها و محدودیتهای درونی، جایی برای تجلی یافتن قدرت پیش روی در وجودمان باز میکند.
درس دوم: عشق ورزیدن به خود معجزه میکند.
عشق ورزیدن میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود و تاثیرات باورنکردنی اش را بر زندگیمان بگذارد. ما میتوانیم به خود، به دیگران و به جهان پیرامونمان عشق بورزیم. موضوعی که اهمیت دارد این است که احساس ما باید صادقانه باشد و نه صرفا تکرار برخی کلمات و عبارات بدون اینکه هیچ احساسی را به ما منتقل کنند. برای آنکه بتوانیم صادقانه به خود، دیگران و به دنیایمان عشق بورزیم باید یاد بگیریم که ویژگیهای مثبت در هر فرد و اتفاق را ببینیم. بدون شک همه آدمها و همه اتفاقات یک سری ویژگیهای مثبت و یک سری ویژگیهای منفی دارند. دیدن خوبیها باعث میشود احساس خوب دوست داشتن در وجودمان جاری شود. این همان احساسی است که معجزه میکند. البته که عشق ورزیدن و دوست داشتن برخی اتفاقات یا آدمها ممکن است کار دشواری باشد. هیچ لزومی ندارد که ما خود را مجبور به عشق ورزیدن به آنها کنیم، چرا که اساسا چنین چیزی امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی میتوانیم احساس عشق را نسبت به خودمان یا جهانمان ابراز کنیم. به نظر میآید که عشق ورزیدن به خودتان، بهترین راه بهبودتان است و بهبود خودتان به بهبود دنیایتان منجر میشود.
درس سوم: الهام همان نجوای خداوند است.
پاکسازی درونی باعث میشود انرژی، افکار و احساسات مثبت در وجودمان فرصت تجلی پیدا کند. زمانی که ما علفهای هرز ترس و نگرانی را از وجودمان پاک میکنیم، دشتی وسیع و سرسبز درونمان پدیدار میشود که در آن میتوانیم نجوای خداوند را بشنویم. ما معمولا به زبانی ساده به آن الهام میگوییم. بدون شک همه ما در شرایطی این اتفاق را تجربه کردهایم، شاید برخی حتی آن را حس ششم بنامند. اما این احساس، همان احساسی که در یک شرایط خاص وقتی که طلب کمک میکنیم از جایی درونمان خود را نشان میدهد، همان نجوای خداوند است. برای آنکه بهتر بتوانیم صدای خداوند را در وجودمان احساس کنیم، باید شرایطی آرام و ساکت در آنجا برقرار کنیم. هیاهوی ترس و نگرانی، صدای بلند و تلخ خاطرات ناگوار گذشته، چهره سیاه شکستها و ناکامیها را باید از وجود خود پاک کنیم. این پاکسازی باعث میشود صدای خداوند را که در درون ماست ، بهتر بشنویم.
No comment