قسمتی از کتاب ” مغز آفتابی ، مغز بارانی ”
✍🏻 نوشته الین فاکس
مغز آفتابی ، مغز بارانی عنوان کتابی در زمینه روانشناسی مثبت گرا نوشته الین فاکس است ، که خوش بینی و بدبینی را بر مبنای علوم روانشناسی، اعصاب، ژنتیک و ساختار و عملکرد مغز مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
در کتاب مغز آفتابی مغز بارانی یافته ها براساس تحقیق ها و آزمایش های مختلف بر روی مغز و عکس برداری از آن، در جانوران گوناگون و انسان های افسرده و آسیب دیده و سالم بدست آمده است.
کتاب به این مسئله می پردازد که قسمت هایی از مغز قدیم ما و مغز جدید ما که در روند تکامل تشکیل شده است نقش موثری در خوش بینی و بدبینی ما دارد.
قسمتی از مغز که مسئول پاداش ها، لذت ها، خوشی ها و شادی ها است، ☀️مغز آفتابی و قسمت دیگر را که معمولاً در جستجوی ترس و اضطراب و هشدار خطر است،⛈️ مغز بارانی می گوید.
➡️⬅️ خوش بینی و بد بینی
الین فاکس معتقد است واژه های نیمه روشن یا نیمه پُر لیوان برای خوش بینی مناسب نیست به این علت که این جهان همواره بهترین مکان ممکن بوده و نمی شد که بهتر از این باشد؛ اما در کنار مزیت هایش ، بدی ها و سختی هایی را هم دارد که بستگی به عملکرد ما دارد.
در گذشته محققان معتقد بودند که مغز از ۷ سالگی به بعد تغییر نخواهد کرد و سلول های مغز اگر آسیب ببینند دیگر بازسازی نخواهند شد، اما تحقیقات اخیر ثابت کرده است که حتی در دوران سالمندی مغز می تواند تغییر کند. این انعطاف پذیری مغز موجب می شود که مغز ما هیچوقت از واکنش نشان دادن به چیزهای نو دست برندارد. پس در هر سن و سالی می توان ساختارهای خوش بینی و بدبینی در مغز را تغییر داد.
افراد خوش بین فعالیت بیشتری را در نیمه چپ مغز نسبت به راست نشان می دهند و بدبین ها نیمه چپ مغزشان فعالیت کمتری دارد.
خوش شانسی و بد شانسی
تقریباً همه ما به این فکر کرده ایم که به چه دلیل بعضی افراد خوش شانس باز هم شانس می آورند و کسانی که تجربه های بد و تلخ دارند باز هم بد می آورند.
کتاب، علت را در تفسیر و نحوه برخورد ما با اتفاقات روزمره می داند. اینکه قالب های ذهنی ما چگونه شکل گرفته اند (مغز آفتابی غالب باشد یا مغز بارانی)، در رخدادهای زندگیمان بسیار تاثیر گذار است.
در قسمت های مختلف کتاب به خصوصیات افراد خوش بین و بدبین پرداخته شده است، اینکه افراد خوش بین خاطرات مثبت را بیشتر به خاطر می آورند و افراد بدبین دوست دارند خاطرات منفی و غمگین را به یاد بیاورند.
عقاید و باورهای ما تأثیر مستقیمی بر مغز ما دارند. باور به شکست یا پیروزی، تسلیم نشدن در مقابل مشکلات، دو برابر کردن تلاش ها و درگیر شدن فعالانه با زندگی، تاب آوری و احساس کنترل داشتن، پذیرش خوبی در کنار بدی، از نکات مورد نیاز مغز آفتابی است.
غالب بودن مغز آفتابی فقط به معنی داشتن احساس خوب یا مثبت نیست و اینکه با فکر کردن به مسائل خوب شادی اتفاق می افتد. چیزی شبیه کتاب های خودیاری؛ بلکه خوش بینی، باعث پایبندی و تعهد ما به انجام وظایف معنادار و دست زدن به کارهایی می شود که احتمال موفقیت ما را افزایش می دهد.
سه منفعت بزرگ خوش بینی
رضایت مندی و رفاه بیشتر، توانایی برخاستن بعد از یک بحران، موفقیت بیشتر در زندگی.
در پایان کتاب به این موضوع اشاره می کند که از منظر علم هیچ چیز غیر ممکن نیست و ما با شیوه نگاهمان به جهان می توانیم همه چیز را دگرگون کنیم.
بیشتر رنج و نگرانی که در زندگی داریم از رخدادهای بیرونی نشات نمی گیرد بلکه برگرفته از تفسیر ما از آنهاست .
اگر بتوانیم قالب ذهنی مغز آفتابی مان را تقویت کنیم می توانیم تاب آوری و توانایی کنار آمدن با استرس را نیز در خودمان تقویت کنیم و افزایش دهیم.
ما به یک مغز آفتابی نیاز داریم که شادمانه در فضای ذهنی ما با یک مغز بارانی زندگی کند.
در همه افراد تعادل بین مغز آفتابی و بارانی لازم است و نه وجود یکی و عدم وجود دیگری.
به بیان ساده تر نه خوش بینی کورکورانه و شیدایی و نه بدبینی افراطی مورد قبول نیست.
No comment