چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
🏯واژه تمدن سازمانی یک مفهوم نوین است که برای نخستین بار در جهان توسط پدر علم مدیریت منابع انسانی ایران ، پروفسور ناصر میرسپاسی مطرح گردیده است.
طرح مقوله ای بنام تمدن سازمانی در عصر گذشتن از مقوله کیفیت و ورود به عصر نوآوری وکارآفرینی که توسط پروفسور میرسپاسی بعنوان مدلی وسیع تر از مدل های موجود در ارزیابی تعالی سازمانی مطرح گردیده است سابقه چندانی در ادبیات موجود حوزه های مختلف مدیریت ندارد.
🗽 تمدن ، به مرحلهای از رشد فکری، علمی، ادبی و فرهنگی گفته میشود که فرد متمدن را به عنوان انسانی فرهیخته، از دیگر انسانها ممتاز میسازد.
🗿هرسکویتس در تعریف تمدن می نویسد ؛ تمدن عبارت است از مجموعه ی دانشها ،هنرها ،فنون ،آداب و رسوم تاسیسات نهادهای اجتماعی که در پرتو ابداعات و اختراعات و فعالیتهای افراد و گروههای انسانی طی قرون و اعصار گذشته توسعه و تکامل یافته و در تمام قسمتهای یک جامعه و یا چند جامعه که با هم ارتباط دارند رایج است مثل تمدن مصر، تمدن ایران و هر کدام دارای ویژگیهایی است که به عوامل جغرافیایی ،تاریخی و تکنیکی خاص بستگی دارد.
به عقیده مارسل موس ، تمدن مجموعه ای است به قدر کافی بزرگ از پدیده های شهر نشینی به قدر کافی متنوع و به قدر کافی با اهمیت از نظر کمی و کیفی و معمولا بین چند جامعه مشترک است.
هر تمدنی با یک یا چند اندیشه اساسی شکل می گیرد.ممکن است علت شکوفایی تمدنی در عرصه اقتصاد باشد. مثلا تمدن اروپا .
تمدن بیشتر به جنبه های مادی و تکنولوژی زندگی انسانها اشاره دارد.که فراتر از قومیت هاست. تمدن ، میراث انسانها در طول تاریخ بشر می باشد.
مقایسه فرهنگ و تمدن
⛰️ تمام جوامع دارای تمدن نیستند اما هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که دارای فرهنگ نباشد.
🏔️ فرهنگ مبنای تمدن است . تمدن صورت خاص زندگی مردم بر مبنای فرهنگ و تفکر است.به عبارت دیگر تمدن مجموعه ی آداب و رسوم و سنن و رفتار و کردار و فنون و صنایعی است که با تعلق به اصول و مبانی است ،نه آنکه بسط و تحول تمدن به خودی خود بتواند موجب تفکر تازه باشد.
تمدن در بستر زمان شکل می گیرد.
🗻برخی تمدن و فرهنگ را معادل هم می دانند.مثل تایلر که فرهنگ و تمدن را میراثهای نوع بشری می داند.
🏕️ تمدن و فرهنگ هر دو تحت شرایط محیط جغرافیای شکل می گیرند.
⛺بعضی ها مثل دکتر شریعتی فرق بین تمدن و فرهنگ را این طور گفتند: تمدن مجموعه ی اندوخته ها ،ساخته های معنوی و مادی در طول تاریخ انسان و فرهنگ عبارت است از مجموعه ساخته ها و اندوخته های مادی و معنوی یک قوم یا نژاد خاص در طول تاریخ. شریعتی محدوده جغرافیایی را علت تفاوت تمدن و فرهنگ می داند.
مفهوم سازمان متمدن
🌋درسازمان متمدن فضای سازمان و فرهنگ سازمانی مشوق نظم و ادب، اخلاق و رعایت حقوق افراد در تمام سطوح سازمان می باشد. در سازمان متمدن تربیت و ادب در روابط عرفی و سازمانی بین افراد برقرار است. انجام وظایف تا حد میزان تواناییهای بالقوه بطور خودجوش انجام می گیرد. رعایت حقوق مدنی(سازمانی)یک رفتار عمومی است. حضور پررنگ عدالت اجتماعی با رعایت نزاکت وکمال نجابت مشهود است. ارتباط کامل سازمانی بصورت همه جانبه برقرار است.
حفظ و صیانت مدنیت سازمان توسط مدیران و وجود سرمایه اجتماعی وسیع سازمانی بطور مشهود از معیارهای تمدن سازمانی است.
🤔باید یادگیریهای قبلی خود را به فراموشی بسپاریم.
اگر بخواهیم تصویر و تعریف تازه ای از سازمان در چارچوب تمدن سازمانی داشته باشیم، شاید بتوان ابعاد زیربنایی و روبنایی آن را بصورت یک ساختمان عظیم که دکتر میرسپاسی آن را کاخ تمدن سازمانی نامیده است، مطرح نمود و ویژگیهای خاص برای پی، زیربنا ، ستونها، پوشش و سقف و بالاخره آثاری که به عرصه ظهور میرساند تعریف نمود.
💰واژه ی کاخ ، همان موفقیت اقتصادی به لحاظ مادی است ولی سازمان مدنی صرفا در اندیشه موفقیت های اقتصادی نیست .
لذا بجای بهره گیری از تئوری « کاخ تمدن سازمانی» که خطر لغزش سازمان مدنی را جهت دخول در مکتب سرمایه داری محض افزایش می دهد ، بهتر است از عبارت گستره ی مدنیت سازمانی بهره جست.
💣 گستره به معنی پویایی و تکاپوی دینامیک سازمان مدنی برای پوست اندازی پیاپی در مسیر پررونقی است که انتها ندارد و تمدن سازمانی یکی از آرزوهای دیرینه بشری برای رسیدن به ماهیت راستین خلقت آدمی است .
🔱 در یک سازمان متمدن بقول آقای پیتر دراکر همه افراد در سازمان اعم از مدیر ارشد، مدیراجرایی، کارشناسان و کارکنان همکار نامیده می شوند . این همکاران درسایه ایجاد یک فونداسیون تمدن پرور که محورهای آن انسانیت،اخلاق، ارزشهای متعالی، معنویت، توانمندیهای علمی و ویژگی هایی پایه ای است، با هدایت و رهبری مؤثر و اعمال مدیریت فراگیر و در چارچوب فصل مشترک فرهنگ سازمانی توفیق مدار و جمع مدار تعادل و تعامل منافع کارکنان، سازمان و جامعه را برقرار می کنند.
درجه همپوشانی تحقق این هدفها معرف میزان درجه تمدن یک سازمان میتواند تلقی شود و این شرایط در درون کاخ تمدن سازمانی به منصه ظهورمی رسد.
اگر در سازمانی رفتار وآثار منظم، ملاحظه شود و همه همکاران بطور خودکار، علاقمندانه ، بهره ور وخوشحال و مجدانه انجام وظیفه می نمایند و حتی محیط کار از نظم و نظافت ویژه ای برخوردار است، این آثار میتواند معرف یک تمدن خاص سازمانی باشد . یک سازمان متمدن مدیریت می شود نه کنترل، بنابراین به کارت کنترل ورود و خروج نیاز ندارد.
مدل تمدن سازمانی دکتر میر سپاسی
مدل تمدن سازمانی مورد نظر دکتر میر سپاسی با چهار بعد اشاره شده زیر مطرح گردیده است.
سوسیوکراس
🫂این شیوه به معنای حکومت توسط افرادی است که با یکدیگر رابطه اجتماعی دارند. کیز بوئک، سوسیوکراسی را شکلی از حاکمیت می داند که برابری افراد را تضمین نموده و رضایت آنها را تحصیل می نماید. این برابری به معنای هر فرد یک رای نمی باشد، بلکه بر تصمیم گیری همراه با استدلال مبتنی است به نحوی که با رضایت تمامی افراد گروه توأم باشد.
مریتوکراسی
💡نظریه ی مریتوکراسی یانگ، بر این اصل استوار است که قدرت در اجتماع باید بر طبق میزان شایستگی و استحقاق افراد بین آن ها تقسیم شود. این نظریه که تحت تاثیر نظام آموزش و پرورش قرار گرفته، معتقد است که میزان شایستگی و استحقاق افراد را می توان بر پایه ی میزان تحصیلات آنها سنجید. از این روی، مقام های دولتی، موقعیت های اجتماعی و سیاسی و قدرت در کلیت خود نباید بر اساس وابستگی های سیاسی توزیع شود، بلکه باید بر اساس سطح تحصیلات و مدارک تحصیلی بین افراد تقسیم شود. از نظر یانگ یک نظام موثر مریتوکراسی زمانی تحقق می یابد که ما بتوانیم نظامی به وجود بیاوریم که بتواند افراد ناشایستی را که معمولا از طبقات بالای افراد شایسته و تحصیل کرده از طبقات پایین را در مقام های که استحقاق آن را دارند، بگماریم.
از یک سو، این نظریه توصیف کننده ی یک نوع جامعه تندرو و ایده آل طلب است که برای رسیدن به برابری واقعی خواهان تغییر و تحول اساسی است و از سوی دیگر می توان ادعا کرد که این نظریه نابرابری اجتماعی را از طریق ساختار سلسله مراتبی، مشروعیت دهد.
ادها کراسی
ادها کراسی نوعی از سازمان است که در نقطه مقابل بورکراسی قرار دارد. این واژه برای اولین بار در سالهای ۱۹۷۰ توسط آلوین تافلر بکار برده شد و از آن زمان به بعد در اغلب تئوری های مدیریت سازمان مورد استفاده قرارگرفته است که بعدها توسط محققین دیگری مانند هنری مینتزبرگ توسعه یافت.
هر ساختاری از سازمان که خطوط بوروکراسی موجود را برای بهره برداری از فرصتها، حل مسایل و دستیابی به نتایج قطع می کند.
ادهوکراسی یک شکل سازمانی پویا و پیچیده است که با بوروکراسی متفاوت است.
آلوین تافلر و مینتزبرگ معتقدند که بوروکراسی ساختار سازمانهای گذشته بوده و ادهوکراسی ساختار سازمانهای آینده است. زمانی که ادهوکراسی به خوبی اجرا شود، برای حل مساله و ایجاد خلاقیت بسیار مناسب است و در یک محیط متلاطم موفق می شود.
و اغلب نیازمند سیستم های خبره و خودکار برای توسعه است.
ویژگی های ادهوکراسی
👑 ساختار بسیار پویا؛
👑 رفتار رسمی اندک؛
👑 تخصصی شدن شغل ها بر اساس آموزشهای رسمی؛
👑 گرایش به گروه بندی متخصصین در واحدهای وظیفه ای تا بتوان آنها را در تیم های پروژه ای کوچک و بر اساس بازار به کار گرفت؛
👑 تکیه به ابزارهای ارتباطی برای تشویق تنظیمات دوطرفه درون و بین گروه ها؛
👑 استاندارد گذاری پایین برای رویه های سازمانی؛
👑 عدم معین بودن شغل؛
👑 تمرکز زدایی انتخابی؛
👑 سازمان کار بر اساس تیم های تخصصی است؛
👑 هزینه بالای ارتباطات (که البته در دنیای فناوری اطلاعات به شدت کاهش یافته است)؛
👑 فرهنگ سازمان بر اساس کارهای غیربوروکراتیک؛
👑 عدم تمرکز در اختیارات
👑مسئولیتبخشی اقتضائی؛
👑قوانین و ضوابط محدود.
تکنوانفوکراسی
🔱واژه ساخته دکتر میرسپاسی است که شاید ، پدیده خاص قرن بیست و یکم است که هیچگونه جای گریزی در مورد آن وجود ندارد و اینگونه می توان ادعا نمود که هر چه سازمانها در بکارگیری فناوری ها بویژه فناوری های اطلاعاتی پیشرفته تر باشند ، در تعبیر این مدل متمدن ترند.
تکنو کراسی (فن سالاری )
نظریه تکنو کراسی مبنی بر این اصل است که با توجه به روند فزاینده علم، بایستی گردانندگان امور کشور از میان دانشمندان و اهل فن به عنوان یک طبقه ذی نفوذ جامعه مدرن، پس از سرمایهداران، قویترین طبقه بانفوذ در جوامع مدرن محسوب می شوند.
اینفوکراسی (اطلاع سالاری)
در جهان امروز با گسترش فضای اطلاعات و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، جوامع به سمت اینفوکراسی سوق پیدا می کنند. در واقع افرادی صاحب قدرت هستند که بر جریان اطلاعات سیطره داشته باشند و با کنترل آن بتوانند بر جامعه مسلط شوند. این شیوه مدیریتی منجر به تغییرات اساسی در تمامی سطوح سازمانی می شود. در بعد حکومتی نیز قدرت نظارتی حکومتها افزایش یافته و به مرور بر تمام ابعاد زندگی مردم سیطره می یابند.
نتیجه گیری
🏛️در سازمان متمدن فضای سازمان و فرهنگ سازمانی مشوق نظم و ادب، اخلاق و رعایت حقوق افراد در تمام سطوح سازمان می باشد.
در سازمان متمدن تربیت و ادب در روابط عرفی و سازمانی بین افراد برقرار است. انجام وظایف تا حدمیزان توانایی های بالقوه بطور خودجوش انجام می گیرد.
رعایت حقوق مدنی سازمانی یک رفتار عمومی است. حضور پررنگ عدالت اجتماعی با رعایت نزاکت و کمال نجابت مشهود است. ارتباط کامل سازمانی بصورت همه جانبه برقراراست. حفظ و صیانت مدنیت سازمان توسط مدیران و وجود سرمایه اجتماعی وسیع سازمانی بطور مشهود از معیارهای تمدن سازمانی است.
با همه محاسنی که هر یک از چهار عنصر تمدن سازمانی در نظر گرفته شده دارند ، ولی برای هر یک از این چهار عنصر باید حد بهینه ای قائل شد و نباید تصور شود که هر چه هر یک از این چهار عنصر بیشتر باشد ، بهتر است .
بنابراین هر یک از عناصر باید در یک حدبهینه انتخاب گردد.
مهمتر اینکه توازن چهار عنصر تمدن سازمانی باید متناسب با ماهیت و نوع سازمانها انتخاب شود.
پس در این تلاش نوپا سعی بر آن است که زمینه هایی جهت ایجاد الگویی نو برای سازمانها ارائه گردد که محور توجه آن فراتر از تولید، بهره وری و کیفیت باشد و شاید بتوان آنرا بعنوان یک الگو در حوزه دانش مدیریت و سازماندهی ثبت نمود.
🌈✨چه زیباست در گستره ی ارزشمند مدنیت سازمانی سازمان های مدنی اقدام به تنظیم: « حقوق و تکالیف کارکنان مدنی» پرداخته و منشور جامعی را با نگرش به عوامل چهارگانه مدنیت سازمانی ( سوسیوکراسی ، ادها کراسی، تکنوانفوکراسی و مریتوکراسی) طراحی ، تدوین و اجرا نمایند.
No comment