امروزه بسیاری از سازمانها دریافتهاند برای کسب موفقیت در دنیای پرچالش رقابتی، به نگرشی یکپارچه و سیستماتیک به دانش درون سازمان خود نیاز دارند. به همین دلیل طی سالهای اخیر، تحقیقات خود را حول محورهایی از قبیل مدیریت بر جریان کسب، حفظ و استفاده از دانش متمرکز کردهاند.
بی دلیل نیست که یکی از مدیران ارشد شرکت 💊🩹💉داروسازی “هیولت پاکارد” میگوید:
“اگر هیولت پاکارد میدانست که چه چیزهایی را میداند، سود دهیاش سه برابر میشد .
درک نقش واقعی دانش در سازمانها ممکن است به یافتن پاسخی برای این پرسش که ” چرا برخی سازمانها همواره موفق هستند؟” کمک کند.
به مرور زمان انسانها،فناوری، محصولات و خدمات دگرگون میشوند.
پس واقعاً چه باقی می ماند؟ چه عاملی زمینه ساز تداومی میشود که امکان بقایی پرنشاط را در دنیای پرچالش امروزی به وجود میآورد؟
مطالعاتی که در مورد دانش سازمانی انجام میشود علت پایداری و کامیابی سازمانهای موفق را به خوبی آشکار میسازد.
🧑🏻💼 تام استوارت در سال ۱۹۹۴ طی مقالهای در مجله فورچون، این مسئله را به شرکتها یادآوری کرد؛ که به آنچه میدانند ( سرمایه فکری ) بیش از آنچه دارند (سرمایه مادی ) اهمیت دهند .
مدیران شرکتهای بزرگ از بعضی دوبارهکاریها و گرفتاریهای استفاده از راههای تکراری برای مشکلات تکراری که نیاز به راه حلی جدید دارند و به دلیل عدم وجود سیستم مدیریت یکپارچه دانش در شرکت بروز میکنند، آگاهند و به همین علت به دنبال ایجاد سیستم برای مدیریت دانش سازمان خود هستند. شرکتهای بسیاری در این مسیر موفق شدهاند و به پیشتازی خود ادامه میدهند ولی سازمانهایی نیز علیرغم صرف وقت و هزینه بسیار، ناکام ماندهاند.
علل عدم موفقیت سیستمهای مدیریت دانش در این سازمانها چیست ❓
شکست پروژه مدیریت دانش
ایده اولیه پیادهسازی سیستم مدیریت دانش در شرکت کالیبرو به واسطه حضور مدیر شرکت در یک کنفرانس و صرفاً مطالعه📖 یک کتاب بود. پس از آن نیز علیرغم تصمیم مدیر شرکت به پیادهسازی سیستم، خود وی مطالعه عمیقتر و درک بیشتری نسبت به موضوع پیدا نکرد و همین امر موجب شد که در مقاطع مختلف کاری و عدم آشنایی کامل مدیر شرکت با سیستم مدیریت دانش، وی حمایت لازم را از پروژه بهعمل نیاورد و عملاً پروژه در زمانهایی که حمایت مستقیم مدیریت ارشد را نیاز داشت ، بدون حامی باقی بماند.
بنابراین، عدم تعهد و حمایت مدیریت ارشد و همچنین عدم آشنایی وی با ابعاد پروژه سهم بزرگی در شکست پروژه سیستم مدیریت دانش شرکت کالیبرو داشت.
از دیگر عوامل شکست پروژه میتوان به انتخاب نادرست فردی تازهکار و کمتجربه جهت رهبری تیم مدیریت دانش شرکت کالیبرو اشاره کرد.
مدیریت شرکت با انتخاب سندی 🍔🍜🥙🥗مک دونالد به عنوان مدیر پروژه پیادهسازی سیستم مدیریت دانش در سازمان، اشتباه بزرگی را مرتکب شد زیرا 👨🏻🦳 سندی علی رغم علاقه و تمایل زیاد به انجام کار، فاقد تخصص، تجربه و مهارت لازم درباره مدیریت دانش بود و همین کمبود باعث شد تا وی در مقاطع زمانی مختلف بهدلیل عدم توانایی نتواند پروژه را کنترل و مدیریت کرده و از بحرانها عبور کند.
افرادی که به عنوان اعضای تیم مدیریت دانش انتخاب شدند نیز فاقد صلاحیت لازم بودند. آنها نیز افرادی ناآگاه و کم تجربه درباره ابعاد مدیریت دانش بودند. نکتهای که نبایستی از آن غافل شد، تعداد افراد درگیر و همچنین تعداد افرادی است که از خود سازمان جهت این کار انتخاب شدند. کل تیم مدیریت دانش سه نفر و از این سه نفر فقط یک نفر از اعضای تیم از خود شرکت کالیبرو انتخاب شدند که این یک نفر هم ردهبالای مسئولیتی در شرکت نداشت. همین امر سبب شد که تیم انتخابی، شناخت درستی از سازمان و ارتباطات داخلی آن نداشته باشد و در بسیاری مواقع در هنگام اجرای پروژه به بنبست برسد. همچنین عدم وجود فردی که اختیار و مسئولیت اجرایی بالا در شرکت داشته باشد نیز باعث شد که تیم مدیریت دانش از قدرت مانور کافی در سازمان برخوردار نباشد.
📅📆 برنامهریزی غلط و پیشبینی نادرست ابعاد پروژه از دیگر عوامل شکست پروژه به شمار میرود.
👨🏻🦳 سندی فکر نمی کرد که زمان پروژه اینقدر طول بکشد و با افزایش مدت زمان پروژه، عملاً کنترل پروژه از دست او بیرون آمد. با توجه به اینکه پیادهسازی سیستم مدیریت دانش در سازمانها هزینهبرخواهد بود، لازم است که 💰 بودجه جداگانه و مناسب به این امر تخصیص یابد. در شرکت کالیبرو این امر محقق نشد و پروژه با بودجه جاری 🧪🌡️🧫🦠آزمایشگاه شروع و ادامه یافت. همین امر موجب شد تا پروژه در تنگنای مالی قرار گیرد. زیرا بودجه مستقلی به آن تخصیص نیافته بود.
عدم همکاری کارکنان با تیم مدیریت دانش میتواند از دیگر عوامل شکست پروژه به شمار رود.
علت عدم همکاری کارکنان را میتوان در مواردی از قبیل عدم بسترسازی مناسب، عدم مشاهده حمایت صریح مدیریت، فرهنگسازمانی و در نهایت مقاومت در برابر تغییر دانست.
کارکنان هنگامی که دیدند مدیریت ارشد به صورت مستقیم از پروژه حمایت نمیکند و اولویت چندانی برای آن قایل نیست، آنها نیز همکاری نکردند.
فرهنگ سازمانی نقش موثری را در موفقیت پروژههای مدیریت دانش در سازمان ایفا میکند و در شرکت کالیبرو جهت این امر، فرهنگسازی مناسب صورت نگرفته بود. همچنین کارکنان با توجه به نگرانیهای ناشی از تغییرات احتمالی به هنگام پیادهسازی سیستم مدیریت دانش، در مقابل تغییرات مقاومت میکردند و هیچ تمهیدی از جانب مدیریت ارشد و مدیر پروژه برای غلبه بر عامل مقاومت در برابر تغییر انجام نشد. که همین امر یکی دیگر از عوامل شکست پروژه پیادهسازی سیستم مدیریت دانش در شرکت کالیبرو به شمار میرود.
عدم مطالعه کامل سیستم های موجود در سازمان نیز باعث شد هنگام اجرای سیستمهای جدید جهت ایجاد پایگاههای ذخیره دانش، تیم مدیریت دانش به مشکلات عدم تطابق بین سیستم های جاری و سیستم های جدید برخورد کند. برای رفع مشکلات مذکور لازم بود زمان و هزینه زیادی صرف شود. این عامل نیز در شکست پروژه مدیریت دانش نقش عمدهای داشت.
عوامل عمده شکست پروژه مدیریت دانش در شرکت کالیبرو بهطور خلاصه عبارتند از :
✍🏻آشنا نبودن مدیریت ارشد با ابعاد مدیریت دانش و الزامات پیاده سازی آن در سازمان؛
✍🏻 انتصاب یک فرد تازه کار، کم تجربه و فاقد تخصص در زمینه مدیریت دانش جهت رهبری تیم؛
✍🏻 انتخاب نادرست افراد تیم مدیریت دانش؛
✍🏻 برنامه ریزی نادرست و پیش بینی نامناسب، جهت اجرای پروژه؛
✍🏻عدم تخصیص بودجه جداگانه جهت پروژه مدیریت دانش؛
✍🏻عدم نهادینه شدن فرهنگ سازمانی جهت پذیرش سیستم مدیریت دانش؛
✍🏻 عدم تعهد و حمایت مدیریت ارشد از پروژه؛
✍🏻 مقاومت سازمانی در برابر تغییر؛
✍🏻 عدم آشنایی و ناتوانی تیم مدیریت دانش در شناخت درست سازمان و ارتباطات سازمانی؛
✍🏻بررسی ناقص سیستم های موجود وعدم تطابق سیستم های جدید با سیستمهای جاری.
No comment