“SURVIVOR”
گناه بازمانده (Survivor’s guilt) به حالتی اطلاق میشود،که فرد به خاطر اینکه تنها خودش از یک شرایط تهدیدآمیز جان سالم به در برده و دیگران موفق به این کار نشدهاند، احساس گناه شدید میکند.
این احساس یک واکنش معمول و متداول به حوادث آسیبزا و تروماتیک است و نشانهای از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است.
🚑 اﺻﻄﻼح ﺳﻨﺪرم ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﻲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎ و واﻛﻨﺶ ﻫﺎی ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪه در اﻓﺮادی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ روﻳﺪادﻫﺎ و اﺗﻔﺎﻗﺎت ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ از ﺧﻮد ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ .
(🧑🏻🏫/👩🏻🏫)که اوﻟﻴﻦ ﺑﺎر ﺗﻮﺳﻂ ﺑﺮوﻛﻨﺮ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓت .
💼👜ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻛﺎرﻛﻨﺎﻧﺸﺎن را ﺑﺎزﺧﺮﻳﺪ می ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ هزینه ﻫﺎ را ﻛﺎﻫﺶ دﻫﻨﺪ و از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ رﻗﺎﺑﺖ در ﺑﺎزارﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧﻲ را ﺑﻪ طور ﻓﺰاﻳﻨﺪه ای افزایش دهند.
📮اﻣﺮوزه ﻛﻤﺘﺮ ﻛﺴﻲ در ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻮدن ﺑﺎزدﻫﻲ شرکتهای دولتی تردید دارد.
در ﻣﻮرد ﻣﺎﻫﻴﺖ شرکتهای دولتی سه ﻧﮕﺎه ﻣﺘﻔﺎوت وﺟﻮد دارد:
💰نگاه اول:
ﻟﺰوم اﻧﺘﻘﺎل ﺳﺮﻳﻊ ﻫﺮﭼﻪ سریعتر ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی دوﻟﺘﻲ ﺑﻪ ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﺮط رﻋﺎﻳﺖ ﺿﻮاﺑﻂ و ﻣﻘﺮرات اﻗﺘﺼﺎدی و نه ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺤﻮل در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺷﺮﻛﺖها و ارﺗﻘﺎی ﺑﺎزدﻫﻲ اﻗﺘﺼﺎدی خواهد ﺷﺪ.
💷💴 ﻧﮕﺎه دوم :
ﻟﺰوم خصوصی ﺳﺎزی ﺗﺪرﻳﺠﻲ و آرام ﺑﺎ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﭼﻴﻨﻲ ﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن اﺻﻼح ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻫﺎی شرکتهای دوﻟﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ اﺣﺘﻤﺎل ﺑﺮوز اﻧﺤﺼﺎرﻫﺎی ﺧﺼﻮﺻﻲ و ﺑﻴﻜﺎری ﺟﻤﻌﻴﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ارﺗﻘﺎی ﻓﻀﺎی ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر ﺑﺮای ﺗﺴﻬﻴﻞ رﻗﺎﺑﺖ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺷﺮﻛﺖ های ﺧﺼﻮﺻﻲ
💵💳🪙ﻧﮕﺎه ﺳﻮم :
ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺷﻮد . ﻳﻌﻨﻲ دوﻟﺖ می ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻟﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﻗﻮاﻋﺪ و ﻣﻘﺮرات ﺑﺨﺶ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺑﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺷﺎﻏﻼن دولتی اغلب با ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺳﺎزی ﻣﺨﺎﻟﻒ اﻧﺪ، زﻳﺮا میﺗﺮﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻼوه ﺑﺮ از دﺳﺖ دادن ﺷﻐﻞ و ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، وﺿﻊ آﻧﺎن ﺑﺪﺗﺮ ﺷﻮد .
🩺این سندرم وضعیت اﻓﺮادی ﻛﻪ در ﻧﺘﻴﺠه ﺗﻐﻴﻴﺮات اﺳﺎﺳﻲ در ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺗﺮک آن ﺷﺪه و ﻳﺎ آﻧﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪه اند را به تصویر می کشد.
🩺ﺳﻨﺪرم ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﻲ ﻧﮕﺮش ﻫﺎی ﻣﻨﻔﻲ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺑﻪ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻛﻮﭼﻚ ﺳﺎزی اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﻴﺎن ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪﮔﺎن ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﺷﻮد .
🕶️⌚ ﻧﻜﺘﺔ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﺎ ﻋﺪم ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺳﺎزی ، ﺑﺪون در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ هزینه ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ آن در ﻋﺮﺻﻪ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎر، ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺻﺤﻴﺢ و ﺟﺎﻣﻌﻲ ﺑﺎﺷﺪ . ﻟﺤﺎظ ﻧﻨﻤﻮدن ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در درازﻣﺪت ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ دامنه ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲهای اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﺪ و ﺑﺎ وﻗﻮف ﺑﺮ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻛﻪ ﻣﻴﺰان اولویت دﻫﻲ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻋﻤﻮم و اﺟﺘﻤﺎع در ﺧﻂ ﻣﺸﻲ ﮔﺬاری دوﻟﺘﻲ در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻴﺰان ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖ و اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ اﻗﺪاﻣﺎت دوﻟﺖ ﻋﻨﺼﺮی ﻣﺤﻮری اﺳﺖ، ﻟﺬا ﺑﺪون ارزﻳﺎﺑﻲ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﺼﻮﺻﻲ ﺳﺎزی اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﺔ ﺳﻴﺎﺳﺘﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﻛﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ اﻗﺘﺼﺎدی را ﺑﺎ ﭘﺴﺮﻓﺖ درﺣﻮزه ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
🫂 اگر مدیران، احساسات بازماندگان را با ارتباطات واضح تری در نظر بگیرند، سندرم بازمانده خود به خود به حداقل می رسد.
اگر بتوان سندرم بازمانده را بهتر مدیریت کرد، عملکرد سازمانی بهتر می شود. برنامه ریزی سناریو به نوبه خود، به عنوان شکلی از پیش بینی سازمانی، از طریق مدیریت سندرم بازمانده بهتر عمل خواهد کرد.
No comment