ارسالی ،بسکابادی ،دانشجوی مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند
سازمانها در معنای وسیع کلمه از شالوده های اصلی اجتماع کنونی اند و مدیریت مهمترین عامل در حیات، رشد و بالندگی یا مرگ سازمانهاست.
پیشرفت هر جامعه ای را عزم ملی مجموعه افراد آن جامعه تعیین نموده و عزم جامعه را مجموعه مدیریت کشور هدایت می کند و لذا مدیریت بر سازمانها مقوله ای مهم بوده و لازم است مورد توجه جدی قرار گیرد.
همه جوامع ترکیبی از مجموع سازمانها، دستگاه ها و سیستمهای مختلف اداری هستند که به صورت ⛓️زنجیروار با یکدیگر ارتباط دارند و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر هم اثر میگذارند.
سازمانها از اعضاء و اجزاء مختلفی تشکیل شده اند و در نگاه ارگانیزمی به مثابه یک موجود زنده هستند که خود آنها نیز زیرمجموعه موجود بزرگتری به نام جامعه یا 🇮🇷کشور هستند.
هر کدام از این سازمانها معمولا توسط مدیریتهای مستقل و یا وابسته اداره میشود و البته سبکهای مدیریتی متفاوتی در آنها وجود دارد.
ملاحظه اوضاع و احوال فعلی جامعه و دیدن مشکلات و مسایل موجود نشان می دهد بسیاری از این مجموعه سازمانها ضعیف، ناکارآمد و به تعبیری در روانشناسی سازمانی ، بیمار هستند و سازمانهای نوروتیک محسوب می شوند که البته وجود سازمانهای بیمار کل پیکره جامعه را نیز دچار آسیب و مشکل نموده است.
با یک نگاه ارگانیسمی به این موضوع باید گفت:
اگر سازمانها که هر کدام بخشی از وظایف جامعه را بر عهده دارند بیمار شوند و نتوانند در جهت اهداف اصلی و اساسی یک جامعه حرکت نمایند،مطمئنا تمام سیستم دچار ضعف و بیماری خواهد گردید و کارکرد خود را نیز از دست خواهد دادو طبعا اگر این بیماریها 🩺 درمان نشود، نه تنها مشکلات هر سازمان بر دیگر سیستمها اثر خواهد گذاشت بلکه سازمانها را نیز با مشکل مرگ و نابودی مواجه خواهد ساخت.
شاید یکی از دلایل مکرر ادغام و یا تفکیک سازمانهای بزرگ و کوچک در کشور همین ضعف های کارکردی و وظیفه ای بوده که هر بار موجب می شده تا به جای رفع اساسی بیماری سازمانی در این مجموعه سازمانها ، گاهی ادغام و یا تفکیک صورت پذیرد و عملا هیچوقت مشکلات آنها به طور اساسی درمان و حل نشود.
همانطور که 🦠 ویروس ها به انسانها و امروزه به 💻رایانه ها حمله می کنند، سازمانها هم با تهاجم ویروس هایی از نوع خود مواجه می شوند.
آنچه مسلم است با یک سازمان بیمار نمی توان مشکلات متعدد و متنوع جامعه امروز را حل کرد.
پدیده فسادهای اداری مانند 💵💴💶💷💸 اختلاس های میلیاردی ، رشوه ، 🎁💳🪑 زیرمیزی* ، کارچاق کنی و مواردی از این قبیل در برخی مجموعه های سازمانی، نشان و گواه روشنی از این موضوع است و البته این حوادث تلخ به هیچ وجه زیبنده سازمانهایی که با هدف خدمتگزاری به مردم ایجاد می شود نیست و اساسا زیبنده🚩🏴 جامعه اسلامی که به دنبال الگوسازی در تمدن نوبنیاداسلامی است نمی باشد.
بنابراین یکی از وظایف دولت و نظام اداری کشور این است با توجه به برنامه های تحول اداری نسبت به ریشه یابی و شناسائی سازمانهای بیمار اقدام و در جهت درمان آنها عمل نماید.
در ذیل برخی مشخصه های سازمانهای بیمار و یا نوروتیک ذکر میگردد.
ویژگیهای سازمان بیمار :
🦇 1 – در سازمان های بیمار نه تنها خلاقیت و نوآوری وجود ندارد، بلکه به فکرها و ایده های جدیدی که می تواند در روند موفقیت سازمان موثر باشد به دیده سوء ظن نگاه میشود و افرادی که دارای ایده و پیشنهاد خاص برای بهبود و بهره وری بیشتر هستند جایگاه مناسبی در سازمان ندارند.
🦇2 – معمولا در اینگونه سازمانها انتقادها شدید و روحیه انتقادپذیری ضعیف است.
🦇 3 – معمولا کنترل در این سازمانها به شدت وجود دارد ولی آگاهی دادن محدود است.
🦇 4 – در این سازمانها مدیران به جای احساس مدیریت و هدایت سازمان، احساس مالکیت بر سازمان و کارکنان دارند و لذا سبک مدیریتی آنها معمولا آمرانه است.
🦇 5 – مدیران اینگونه سازمانها این تفکر را دارند که فقط چند نفر در سازمان کار میکنند و بقیه همراه سازمان و مدیر نیستند و این طرز تفکر بدین خاطر است که مدیر از کارکنان دور شده و مشارکت فکری و عملی کارکنان و تعامل آنها با مدیران محدود شده است.
🦇6 – معمولا تصمیمات در این سازمانها بصورت مخفیانه و محرمانه گرفته میشود و مشارکت در تصمیم گیریهای مختلف سازمان ضعیف است.
🦇7- در این سازمانها تضاد، اختلاف و تعارض بین کارکنان بالاست.
🦇8- توزیع اطلاعات در این سازمانها ناقص و کم بوده و شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد.
🦇9- تفویض اختیار در این سازمانها محدود بوده و مدیران اعتماد و اعتنایی به سپردن اختیارات ندارند.
🦇10 – در این سازمانها معمولا روابط همکاران با یکدیگر بسیار سرد و بی نشاط است.
🦇11 – تخلفات اداری در سازمانهای بیمار زیاد است و با تخلفات اداری در سازمانهای بیمار به شکل جدی برخورد نمی شود.
🦇12 – افرادی که باید تشویق شوند جایگاه مناسبی ندارند ولی برعکس افرادی که لازم است تنبیه گردند مورد تشویق قرار میگیرند.
🦇13 – تملق ، چاپلوسی* و ترس عامل ارتباط کارکنان با مدیران است.
🦇14 – نظام شایسته سالاری بر سازمانهای بیمار حاکم نیست و بعضا افراد آشنا و فامیل در سازمان جایگاه پیدا میکنند و رابطه به جای ضابطه حاکم است.
🦇15 – در سازمانهای بیماربه تدریج انگیزه ها از بین رفته و کمکاری و سهل انگاری درکارکنان ایجاد میشود.
🦇16 – در حفظ اموال و اسناد در سازمانهای بیمار تسامح و اهمال کاری وجود دارد.
🦇 17 – بینظمی خاصی در سیستم اداری و ورود و خروج کارکنان وجود دارد.
🦇 18 – در سازمانهای بیمار برخی افراد از قدرت اداری بیش از اندازه و خارج از شرح وظایف برخوردارند و حتی امکانات و 🚘🏠⛲🎢منابع سازمان بیشتر در اختیار افرادی خاص میباشد.
🦇19 – در سازمان های بیمار اطلاعات و اخبار واقعی را از مدیر مخفی نگه میدارند.
🦇 20 – روحیه کاری انگیزش شغلی، وجدان حرفهای و حمیت سازمانی در اینگونه سازمانها محدود بوده و روز به روز کاهش مییابد.
🦇 21 – در سازمانهای بیمار معمولا کارکنان از وظایف و رسالت اصلی و اهداف سازمانی خود دور هستند و بعضا به کارهای دیگری غیر از وظایف محوله مشغول میباشند.
🦇22 – معمولا مدیران سازمانهای بیمار از قدرت برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، کنترل و نظارت و رهبری
کافی برخوردار نیستند و سازمان استراتژی مشخصی برای آینده ندارد.
🦇23 – *چشم انداز سازمان مشخص نیست و ماموریت سازمان نیز بخوبی معلوم نمی باشد.
🦇24 – بین مدیران و کارکنان این سازمانها، همراهی، همدلی و تعامل کافی وجود ندارد و معمولا میزان جلسات هماهنگی در سازمانهای بیمار بسیار محدود است.
🦇25 – سازمانهای بیمار حاضر به پذیرش بیماری خود نیستند ، بلکه حتی سازمان خود را عاری از هر گونه آسیب و بیماری میدانند، لذا هیچوقت برای درمان بیماریهای سازمان خود اقدام نمیکنند و در نتیجه روز به روز این بیماریها بیشتر شده و شدت میگیرد و در نهایت آسیبهای جدی را به بدنه و پیکره کل سازمان وارد میکند و در نهایت موجب مرگ و نابودی سازمان میشود.
نکته جالب این است که این سازمانهای بیمار با گذشت زمان کارکنان خود را نیز بیمار می کنند. اینکه کارکنان را بداخلاق و عصبانی بار می آورد، آنها را دچار پیری زودرس نموده و معمولا کارکنان بجای کارکردن و لذت بردن از محیط کاری خود در عین جوانی جسمی دائما به فکر بازنشستگی هستند.
No comment